در این مطلب از سایت گهر ترنسلیت قصد داریم سری اول از اصطلاحات و اصطلاخات لغات جغرافیا را برای شما عزیزان منتشر کنیم. با ما همراه شوید.
رطوبت مطلق | Absolute humidity |
افزایش مطلق جمعیت | Absolute population increase |
شتاب | Acceleration |
جاده شهری | Access road |
تصادف | Accident |
سازش خوگرفتن و عادت کردن به آب و هوای غیرعادی | Acclimation |
اکروپل- اصطلاحی یونانی است به معنی نقطه برآمده مرتفع. این اصطلاح برای شهرهای نظامی و دفاعی که ابتدا با یک دژ و یا یک قلعه شروع شده است به کار می رود | acropolis |
اکتینومتر- دستگاهی که بتواند شدت تشعشع بویژه شدت تشعشعات خورشید را اندازه گیری کند | Actinometer |
گسل فعال،گسلی است که احتمال دارد در اینده, زلزله دیگری را ایجاد کند. اگر گسلی در ده هزار سال گذشته یک بار و یا بیشتر حرکت ایجاد کرده باشد به عنوان گسل فعال در نظر گرفته می شود. | Active fault |
انطباق، سازش با محیط- روندی که بر اساس آن، فرد یا گروه، امکان ادامه کار و زندگی در یک محیط خاص را می یابد | Adaptation |
ناگذار چیزی که مربوط به تغییردما در توده ای از گازها باشد – گرم یا سرد شدن گاز بر اثر فشار هوا بدون دریافت گرما از خارج | Adiabatic |
رسوبات بادی | Aeolian |
عکس هوایی | Aerial photograph |
هوازی | Aerobic |
آئرودینامیک | Aerodynamic |
جنگلکاری تبدیل یک منطقه به جنگل که قبلا درخت در آن نروئیده باشد. | Afforestation |
افغان | Afghan |
آفریقا | Africa |
پس لرزه | After shock |
عصر مدت زمن خاصی در تاریخ یا در رشد بشر و یا بطور اخص در تکامل فرهنگ و تمدن را گویند . | Age |
توزیع سنی | Age-distribution |
انباشتگی | Agglomeration |
کشاورزی عمل شخم زدن زمین ، تخم افشانی و برداشت فرآورده های زراعی | Agriculture |
توسعۀ کشاورزی | Agriculture development |
روستا / شهر – روستایی که دارای بعضی از امکانات شهری می باشد و سیمایی حد فاصل شهر و روستا دارد | Agropolis |
دالان هوایی | Air corridor |
فرودگاه | Airport |
هوازدگی نوعی حال تهوع که به علت پرواز در ارتفاع زیاد یا سرعت زیاد در انسان عارض می شود . | Airsickness |
دَبَران – ستاره آلفا از صورت فلکی ثور که از غول پیکران مایل به سرخی است و قطرش 38 برابر قطر خورشید است . | Aldebaran |
یونجه گیاهی دارای ریشه های دراز و شاخ های فراوان که برای علوفه دام بکار میرود . | Alfalfa |
جلبک ازجمله رستنی های نخستین که فاقد ریشه و ساقه و برگ و گل واقعی هستند ولی دارای سبزینه(کلروفیل) می باشند . | Algae |
اقیانوس اطلس- دومین اقیانوس زمین که میان قاره های اروپا، آفریقا و آمریکا از نواحی شمالگان تا نواحی جنوبگان گسترده شده و وسعت آن با دریاها و انشعابات به حدود 81،000،000 کیلومتر مربع بالغ می گردد | Atlantic ocean |
سنگهای قلیایی- سنگهای آذرینی که سرشار از مواد سدیم، پتاسیم، ولیتیوم و مانند آن باشد | Alkaline rocks |
کوچه کم عرض ترین راه عبور در شهرها | Alley |
متفقین 1- در جنگ جهانی اول عنوان کشورهای انگستان ، فرانسه ، روسیه ، آمریکا و هم پیمانان آنها . 2- در جنگ جهانی دوم عنوان کشورهای انگستان ، شوروی ، فرانسه ، چین و دیگر یاران آنها که بمنظور مقابله با نیروهای محور تشکیل یافته بود، اطلاق می شد. | Allies |
دشت آبرفتی، قطعه زمینی مسطح محدود به یک رودخانه که در روی آن آبرفت ته نشین می شود که ممکن است در روی یک دشت سیلابی یا در روی یک دلتا یا در روی یک بادبزن آبرفتی واقع شود منبع: فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379 | Alluvial Plain |
آبرفت،گراول، ماسه، سیلت و یا رس سخت نشده که توسط جریانهای رودخانه ای نهشته می شوند. | Alluvium |
آلپ – دامنه کوهی که با شیب ملایم به لبه یک دره یخچالی u شکل منتهی میگردد | Alp |
رسوبهای سطحی زمین در حد یک دانه کوچک که اغلب بر اثر دخالت نمک های فلزی رنگین می باشند | alterites |
ارتفاع سنج- دستگاهی که برای تعیین ارتفاع نقاط نسبت به سطح دریا و یا تعیین ارتفاع هواپیما از سطح زمین به کار می رود | Altimeter |
ارتفاع فاصله قائم هر نقطه یا هر سطح نسبت به سطح متوسط آبهای آزاد. | Altitude |
آمازون عظیم ترین و پرآب ترین رود کره زمین که در آمریکای جنوبی واقع است. | Amazon |
آمریکا- قاره ای است در نیمکرۀ غربی زمین مرکب از آمریکای شمالی، مرکزی و جنوبی | America |
دامنه لرزه،اندازه جنبشها در یک ثبت زمین لرزه ای | Amplitude |
آنالما | Analemma |
لنگرگاه محلی از دریا که کشتی در آن بایستد و از آن جلوتر به ساحل نتواند نزدیک شود . | Anchorage |
باد نگار- باد سنجی که سرعت و جهت بادهای سطحی را بطور خودکار ثبت و بصورت نموداری به نام باد نگاشت نمایش می دهد | Anemograph |
بادسنج- دستگاهی که سرعت و جهت وزش باد را اندازه گیری می کند | Anemometer |
زاویه تابش- زاویه بین شعاع نوری که بر یک سطح می تابد با خطی که از نقطه تابش بر آن سطح قائم می شود | Angel of incidence |
جانور- هر یک از افراد گروهی از موجودات زنده که برخلاف رستنی ها قادر به حرکت خود به خود هستند و در مقابل محرک های داخلی یا خارجی واکنش از خود نشان می دهند | Animal |
حرکت انتقالی زمین ← گردش سالیانه زمین | Annual motion of the earth |
دایره قطبی، مدار جنوبگان، مدار یا خط عرض جغرافیایی 66 درجه و 32 دقیقه جنوبی ، که معمولا در 66 درجه و 30 دقیقه فرض شده است منبع: فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379 | Antarctic Circle |
قاره جنوبگان قاره ای در حوالی قطب جنوب که بدلیل سرما و بادهای سرد وشدید و وجود یخهای شناور و کوههای عظیم یخ تا ایام اخیر ناشناخته مانده بود . | Antarctica |
پیشینرود- رودخانه ای که بستر خود را در زمینی که در حال بالا آمدن است، قبلا حفر کرده باشد و وضع مسیرش ثابت بماند | Antecedent river |
جغرافیای انسانی- بررسی پراکندگی جوامع انسانی، با توجه به شرایط جغرافیایی محیط زیست | Anthropogeography |
مردم شناسی علمی است که درباره شناخت مردم بررسی میکند و درباره محل و زمان زیست و شکل و قیافه و انواع نژادهای انسانی و تفاوت میان آنها گفتگو می نماید. | Anthropology |
طاقدیس، طاق یا سر یک چین در طبقات زمین | Anticline |
طاقدیس مرکب | anticlinorium |
واچرخه(آنتی سیکلون) منطقه ای که فشار جو آن نسبت به فشار جو مناطق مجاور زیادتر بوده و حداقل یک منحنی همفشار بسته بوجود آورده باشد . | Anticyclone |
ضدیخ مادهی که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پائین آورد . | Anti-freezing solution |
آنتی پود، بادپا- دو نقطه از کره زمین که در مقابل یکدیگر قرار گرفته و نسبت به هم 180درجه فاصله داشته باشند | Antipodes |
برتری نژادی یا سیاست تبعیض نژادی | Apartheid |
جغرافیای کاربردی، به کارگیری روشها و تکنیکهای جغرافیایی در تحلیل مسائل مهم مانند عقب ماندگی کشورها و نواحی، افزایش جمعیت، استفاده از زمین در شهر و روستا و برنامه ریزی شهری است. | Applied geography |
زمین قابل کشت زمین کشتنی – زمینی که برای شخم زدن مناسب باشد و از مراتع دائمی و یا اراضی جنگلی متمایز است . | Arable land |
کمان قطعه ای از یک منحنی مانند دایره . | Arc |
آرچه یا ارس درختی است جنگلی و مقاوم که در ارتفاع بالای هزار متر ومناطق سرد سیر می روید. | archah |
مجمع الجزایر دریایی مملو از جزایر، یک دسته جزایر منبع: فشارکی، پ.، فرهنگ جغرافیا، انتشارات امیرکبیر، 1379 ، | Archipelago |
شمالگان مناطق ، آبها و یا هرچیزی که منسوب به قطب شمال کره زمین باشند . مانند مدار شمالگان . | Arctic |
مدار شمالگان، مدار یا خط عرض جغرافیای 66 درجه و 32 دقیقه شمالی ، که عموما در مدار 66 درجه و 30 دقیقه شمالی فرض شده است بعلت میل محور زمین، خورشید دراینجا یک روز از سال غروب نمی کند که حدود روز 21 ماه ژوئن (12 خردادماه) است که برابر اواسط زمستان نیمکره شمالی است درحدود 22 دسامبر (اول دی ماه) که برابر اواسط زمستان نیمکره شمالی است خورشید طلوع نمی کند در داخل مدار قطبی قطب شمال، تعداد چنین روزهایی با نزدیکی به قطب افزایش می یابد. | Arctic Circle |
سرزمین | area |
خشک، کم آب ،منطقه ای که دارای کمبود بارندگی است و معمولا به آب و هوا یا به ناحیه ای اطلاق می شود که متوسط سالیانه باران آن کمتر از 250 میلیمتر باشد. | Arid |
حَمَل نخستین صورت فلکی در منطقه البروج و اولین برج از برجهای دوازده گانه سال مطابق با فروردین ماه تقویم رسمی ایران . | Aries |
چاه آرتزین ، نوعی چاه که معمولا یک جریان آب دائمی را تامین می کند ، و آب بوسیله فشار مربوط به موازنه آبهای ساکن (فشار هیدروستاتیک)مجبور به بالا آمدن می شود این فشار به علت مخرج چاه است که در عمقی زیر سطح منبع آب قرار دارد. | Artesian Well |
اقیانوس شمالگان در حدفاصل قطب شمال تا مدار 70 درجه عرض شمالی واقعند | Arctic ocean |
باران مصنوعی که در نتیجه بارور کردن ابر ریزش نماید . پاشانیدن مواد سرما زا مانند انیدریدکربنیک جامد یکی از طرق باروری ابرها است . | Artificial rain |
مخروط آتشتپه مخروطی یا کوه مخروطی که بوسیله فوران مواد از دهانه یک آتشفشان ساخته می شود. دامنه های یک مخروط اخگر آتشفشانی معمولا پرشیب تر از یک مخروط خاکستر آتشفشانی است، زیرا که مواد آن درشت تر، و در نتیجه زاویه قرار گیری مواد بزرگتر است. | Ash Cone |
بزرگترین قاره زمین که کلا در نیمکره شمالی واقع است | Asia |
آسیای صغیر- سراسر بخش آسیایی ترکیه کنونی که آناطولیا یا آنتولی خوانده می شود. مأخذ: مرزبان، پرویز و حبیب معروف. | Asia minor |
استنوسفر – لایه سست و نرم کره زمین | asthenosphere |
ستاره شناسی- علم تحقیق درباره خورشید و ماه و ستارگان و سیارات و دیگر اجرام آسمانی را نجوم یا ستاره شناسی گویند | Astronomy |
اطلس- مجموعه ای از نقشه های جغرافیایی، که بصورت کتاب مجلد شده باشد | Atlas |
جو، اتمسفر ،پوششی از هوا که پیرامون کره زمین را فراگرفته و اساسا مرکب از مخلوطی از گازها که عمدتا اکسیژن (21درصد)، نیتروژن (78درصد)، دی اکسید کربن(03/0درصد)، آرگن (1درصد)، هلیوم و سایر گازهای نادر (01/0 درصد)در هوای خشک، و مقدارمتغیری بخار آب | Atmosphere |
فشار جوی، فشار وارده بر هر نقطه در اثر وزن ستون هوای بالای آن نقطه در سطح زمین (سطح دریا) این فشار برابر (14.7 Ib) درهر اینچ مربع یا 1033 گرم در هر سانتیمتر مربع است | Atmospheric Pressure |
انکسار جوی- انحراف شعاعهای تابنده از اجرام آسمانی در عبور آنها از طبقات جو زمین را انکسار جوی گویند | Atmospheric refraction |
آتول | Atoll |
جاذبه- یا کشش عبارتست از کشیدن دو جرم مادی یا دو جرم مغناطیسی یا دو بار برقی یکدیگر را | Attraction |
شهر یا بخشی از آن و یا مجموعه ای که به دلیل داشتن منابع، تجهیزات یا ابزار مبادلۀ اقتصادی از توان جاذبه برخوردار است. | Attraction pole |
سایش، سایش متقابل قطعه سنگ ها ظرف حمل و نقل بوسیله باد، آب، یا یخ بطوری که اندازه آنها کوچک شده، نرم و گرد شوند این اصطلاح را نباید با شست وساب مخلوط کرد | Attrition |
اتوبان، بزرگراه بین شهری، بزرگراه، شاهراه، شاهراه عبارتست از راه اتومبیل رویی که خطوط رفت و برگشت به وسیله پرچین و یا سکوی مخصوصی از یکدیگر جدا شده و راندن سریع وسایل نقلیه را امکانپذیر می سازد | autobahn |
خود مختاری استقلال گونه محدود یک واحد سیاسی یا غیر آن در اداره امور خود. | Autonomy |
پاییز- زمان عبور کره زمین در حد فاصل میان دو نقطه اعتدال پاییزی و انقلاب زمستانی را پاییز می گویند | Autumn |
بهمن- توده عظیمی از برف و یخ که از قسمتهای بلند کوهستان لغزیده و همراه خود هزارتن سنگ و مواد دیگر را حمل می کند | Avalanche |
باد بهمن- باد شدیدی که بر اثر ریزش بهمن تولید می شود و اغلب با ویرانی و مرگ ومیر حتی در فاصلۀ قابل ملاحظه ای از محل ریزش بهمن همراه است | Avalanche wind |
میانگین | average |
جمعیت متوسط | average population |
محور خط مستقیم حقیقی و یا موهومی که جسمی بدور آن بچرخد . | Axis |
محور زمین ،خطی فرضی که قطب شمال و جنوب را از طریق مرکز زمین بهم وصل می کند و در روی آن زمین در هر 24 ساعت یکبار به دور خود حرکت می کند | Axis of Earth |
آزیموت زاویه قائمی که هر امتداد نسبت به جهت شمال بوجود می آورد. | Azimuth |
بدبوم(بدلند) سزمین نسبتا” کم باران و سرسختی که دارای آبکندهای عمیق بوده و میزان رطوبت و بارندگی آن تکافوی رشد گیاهان را ننموده و از نظر کشاورزی و ایجاد چراگاه بی ارزش باشد. | Badlands |
موازنه مهاجرت | balance of migration |
بار واحد اندازه گیری فشار جو | Bar |
جو یکی از کهن ترین غلات که توسط انسان کاشته شده اشت. | Barely |
برخان تپه شنی هلالی شکلی که شاخک های آن در امتداد جهت وزش باد قرار گرته باشد. چگونگی پیداش این گونه تپه ها، وجود شنهای روان و تأثیر وزش باد بر پهلوها و سر تپه شنی است. | Barkhan |
سد رودخانه ای، ساختمان بزرگی که از یک سمت رودخانه، به سمت دیگر نصب می شود به منظور ذخیره آب، معمولا جهت آبیاری. اگر نیروی ئیدروالکتریک نیز تولید شود ،ساختمان مربوط عموما سد نامیده می شود | Barrage |
لم یزرع زمین غیرقابل کشت و یا زمینی که در آن زراعت نمی شود. | Barren |
اراضی موات شهری- اراضی مشمول قانون زمین شهری که در محدودۀ قانونی و یا حریم استحفاظی شهرها و شهرکها واقع شده و فاقد هر گونه سابقه عمران و احیاء باشد. | Barren lands |
سد ساحلی، سد جزیره ای:میله ماسه ای (Bar) که حتی به هنگام کشند بلند پوشیده نشده و بوسیله مردابی از ساحل جدا شده باشد. | Barrier Beach |
سطح مبنا ،سطح اساس، پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم | Base-level |
حوضه،آبگیر،1) ناحیه ای که در آن طبقات در تمام جهات بطرف یک نقطه مرکزی شیب دارند 2) ناحیه ای که بوسیله یک رودخانه و شعبات آن مشروب شده است | Basin |
باتولیت- تودۀ گنبدی شکلی از تخته سنگهای دج مانند که بیشتر از نوع سنگ خارا هستند | Batholith |
ژرفا سنجی- آسیاببی برای تعیین عمق دریاها و اقیانوسها که به کمک سرعت صورت در آب کار می کند | Bathymetry |
ساحل – زمین فاقد بریدگی و سراسر پست و پوشیده از ماسه | beach |
بستره- سطحی که لایه سنگهای رسوبی را از لایه دیگر جدا سازد | Bedding plane |
سنگ بستر ،صخره سخت زیرین خاک، پوشش زیر خاک ،و دیگر مواد سنگی سست و لقی که بیشتر سطح خشکیهای زمین با آن پوشیده شده است. | Bedrock |
چغندر گیاهی یکساله یا دو ساله دائمی از تیره اسفناجیان که در ریشه های آن مواد غذایی بسیاری اندوخته است. | Beetroot |
بربرها در یونان باستان به مردمان خارج از تمدن یونان سپس به اقوام حمله ور به امپراطوری روم و در حال حاضر به مردمان ساکن شمال آفریقا که به زبان بربری گفتگو می کنند، اطلاق می گردد. | Berbers |
تنوع زیستی | biodiversity |
زیست بیوسفر، کره حیاتی:گاهی به آن قسمت از زمین که با اشکال مختلف حیات اشغال شده است اطلاق می شود کره ، | Biosphere |
منطقه فعال زیستی | biostasie |
پرندگان- رده بزرگی از جانوران خون گرم، تخم گذار مهره دار پوشیده از پر که دستهایشان به بال تحویل یافته و استخوان دمشان کوتاه و کنده مانند شده است | Birds |
تولد | birth |
تنظیم موالید | birth control |
زادبوم- محل تولد یا جائی که شخص در آن زاده شده | Birth place |
میزان ولادت | birth rate |
دیگ جن سوراخی که در سقف صخره های سنگی غار مانند ساحل دریا طبیعتا” بوسیله آب بوجود آمده و هنگام مد آب از آن با فشار به بیرون می جهد. | Blow-hole / Blowhole |
بریدگی- پرتگاه و یا صخره ای که دارای جبهه ای قائم باشد | Bluff |
خلاش ،زمین اسفنجی، مرطوب و نرمی که عمدتاً مرکب از خزه تخریب شده یا در حال تخریب و سایر مواد نباتی می باشد آن غالباً در دریاچه ها یا مخازن راکد کم عمق تشکیل می شود و بیشتر بوسیله خزه اسفاگنام ایجاد می شود پدیده اخیر از سواحل انتشار می یابد که شناور در سطح است و نهشتی از مواد نباتی در روی کف می دهد | Bog |
بغاز واژه صربستانی، به معنای منطقه ای آهکی که به مرور بوسیله تخلیه و جبجایی آبهای سطحی شسته و بصورت باریکه ای از آب، دو دریا را بهم متصل کرده باشد. مانند بغازهای بسفرو داردانل | Bogaz |
نقطه جوش یا نقطه غلیان هر مایع دمای معینی است که در آن دما، مایع در فشار 76 سانتیمتر جیوه به جوش می آید . | Boiling point |
تابشسنج- دستگاه برقی حساسی برای اندازه گیری تشعشعات حرارتی بکار رود. از این وسیله برای آشکار ساختن دمای سطح ستارگان و بررسی ناحیه زیر قرمز طیف استفاده می شود | Bolometer |
مرز خط یا نواری که در حد فاصل میان دو کشور یا دو سرزمین مختلف واقع شده باشد . | Border |
اشترک موجی از آب که در مد به صورت دیواری از آب در دهانه رودخانه های باریکی که به دریا می ریزند، دیده می شود. | Bore |
مرز، محدوده- خط جداکننده واحد سیاسی از واحد دیگر | boundary |
موج شکن دیوار یا سدی از بتون مسلح که برای جلوگیری از نیروی امواج آب در دریا ساخته شده و منطقه آرامی را در پناه خود بوجود آورده باشد . | Breakwater |
نسیم عبارت از هوایی که خیلی آرام جریان یابد و شدت جریان هوا به اندازه ای است که تولید باد نمی کند . | Breeze |
پل طاقی که با مصالح ساختمانی بر روی رودخانه یا دره می سازند که از روی آن عبور کنند. | Bridge |
پهناب- سطح پهناوری از آب یک رودخانه واقع در دهانۀ آن(منظور از دهانه محلی است که رودخانه به دریا می پیوندد) | Broad |
جوی رود کوچک، مجرایی که آب را جهت مشروب کردن زمین از آن عبور دهند. | Brook |
بودجه- برنامۀ مالی دولت برای یک سال مالی که شامل پیش بینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه ها برای دستیابی به اهداف دولت می باشد | Budget |
بوران باد شدیدی که معمولا در تمام فصل های سال در آسیای مرکزی می وزد. وزش این باد در زمستان زندگی را صاقت فرسا ساخته و به توفان برف سرد مبدل می گردد. | Buran |
نقب راه باریک زیرزمینی | Burrow |
بات، تل، تپه | Butte |
اتوبان کمربندی، بزرگراه بین شهری کمربندی،اگر آزادراه شهرهای سرراه خود را دور بزند آزادراه کمربندی نمایده شده و دارای تمام مشخصات آزاد راه است. | by pass freeway |
تقویم گاهنامه | Calendar |
یخزائی تشکیل یک کوه یخ شناور از راه خرد شدن توده یخی که از زبانه یک یخچال واقع در دریا یا یک دیواره یخی جدا شده باشد . | Calving |
آبراهه الف-مجرایی که بطور مصنوعی برای حمل ونقل آبی کنده شده. ب – رشته های باریک آب یا جویباری که دو دریای مجاور را بهم بپیوندد. پ-مجرایی که بمنظور آبیاری مناطق کشاورزی ایجاد شده. | Canal / waterway |
کنف گیاهی از تیره پنیرکیان که مانند کتان از الیاف آن جهت تهیه طناب و گونی و پارچه های ضخیم استفاده میکنند . | Cannabis |
بخش،حوزه،یکی از واحدهای تقسیمات کشوری در برخی از کشورهای اروپایی،بخش در تقسیمات سیاسی -اداری ایران،محدوده جغرافیایی معینی که از به هم پیوستن چند دهستان تشکیل می شود که در آن عوامل طبیعی و اوضاع اجتماعی -اقتصادی فرهنگی واحد همگنی بوجود می آورند. | canton |
کانیون دره ژرفی که دیواره های آن دارای شیب تند بوده و معمولا رودخانه ای در کف آن جریان داشته باشد . | Canyon |
پوشنگ چینه مقاومی از جنس سنگ که لبه یا پای آبشارهای بزرگ را تشکیل می دهد و یا توده سنگهایی که روی یک معدن را پوشانیده باشد و یا بصورت لایه غیرقابل نفوذی روی یک چینه آبزا را بپوشاند، اطلاق می شود. | Cap rock |
ظرفیت گنجایش یک ظرف یا مخزن از نظر حجم مایع یا گازی که در آن جای می گیرد . | Capacity |
دماغه | Cape |
پایتخت | capital |
سرمایه داری- نظام اقتصادی که در آن مالکیت خصوصی وسایل تولید در دست طبقه ای متمرکز شده است که فقط بخش کمی از افراد جامعه را تشکیل می دهند و در برابر این طبقه، طبقه انبوه و فقیر کارگر قرار دارد که تنها منبع درآمد برای ادامه حیاتش ارزش کار اوست که مانند یک کالا در بازار عرضه و تقاضا به فروش گذاشته می شود | Capitalism |
کاپیتولاسیون اتباع دولت زورمند پس از ورود به قلمرو دولت ناتوان تحت حاکمیت محاکم دول متبوع خود باقی می مانند و محاکم کشور ضعیف حق محاکمه آنها را ندراند . | Capitulation |
جَدی دهمین صورت فلکی در منطقه البروج و دهمین برج. | Capricorn |
جهات اربعه ←چهار جهت اصلی | Cardinal points |
فرقه گروهی از مردم با یک سری آداب و رسوم سنتی و موروثی که افراد آن از لحظه تولد تا دم مرگ شدیداً خود را وابسته به آن دانسته و در رعایت آداب مربوطه مقید و محدود باشند . | Caste |
جبر محیطی- توجیه کنندۀ خطاها بوده به طوری که تکلیف و مسئولیت را از انسان سلب می نماید | Casual determinism |
آبریز- زمینی که آب باران کلیه اراضی اطراف به آن وارد گردد و آبهای جمع شده فقط به وسیلۀ یک رودخانه یا یک رشته جوی از آن خارج و به دریا، یا دریاچه وارد شود | Catchment area |
حوضه آبریز ،ناحیه ای که تمام آب بارانی که در آن فرو می ریزد سوای انچه که تبخیر می شود به داخل رودخانه یا نهری تخلیه می شود که سپس این رودخانه آب را به طرف دریا یا دریاچه ای هدایت می کند | Catchment Basin |
غارنشین ساکنان غار و انسان هایی که در پناهگاههای طبیعی زندگی می کنند. | Cave dweller |
زاغه- سوراخی که در کوه، تپه، و بیابان برای استراحت چارپایان آماده کنند | Cave/ hut |
زاغه سوراخی که در کوه، تپه و یا بیابان برای استراحت چارپایان آماده کنند. | Cave/hut |
غار- فضای خالی زیرزمینی که بطور طبیعی بوجود آمده و با فضاهای خارج پوسته زمین بوسیله روزنه یا دهانه ای پیوستگی داشته باشد | Cavern / cave |
غار فضای خالی زیرزمینی که بطور طبیعی بوجود آمده و با فضای خارج پوسته زمین بوسیله روزنه یا دهانه ای پیوستگی داشته باشد . | Cavern/cave |
یاخته کوچکترین واحد زنده بدن موجودات زنده که از دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته تشکیل یافته است . | Cell |
سرداب اطاقی در زیر زمین که برای استفاده از خنکی هوا در تابستان ساخته شود. | Cellar |
آتوماتای سلولی یکی از سیستم های پشتیبانی برنامه ریزی شهری می باشد. تاکنون چند رساله دکتری تخصصی در گروه های علوم جغرافیایی جهان در طی سالهای اخیر در این مورد کار شده است. در ایران دکتر اکبر کیانی دانش آموخته دکتری تخصصی دانشگاه تربیت مدرس توانست آتوماتای سلولی را با سنسورهای هوشمند ترکیب نماید و ضمن ارائه قابلیتهای این سیستم برای اولین بار ایده ابرنقشه الکترونیکی دوطرفه را ثبت نماید. | Cellular Automata |
منبع: ایران ترجمه