مرکز ترجمه گهر
  • ورود / ثبت نام
  • صفحه اصلی
  • ثبت سفارش
  • لیست قیمت ترجمه
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • خدمات ما
    • ترجمه متون تخصصی
    • ترجمه تجاری و اداری
    • ترجمه متون تخصصی ویژه
    • ترجمه دانشگاهی
    • ترجمه رزومه
    • ترجمه کتاب
    • ترجمه فوری
  • راهنما
    • پذیرش نمایندگی
    • راهنمای ارسال سفارش
    • راهنمای پرداخت هزینه
  • سوالات متداول

اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۲۶)

آموزش زبان, ترجمهفوریه 5, 2016saeid

اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (26)

Accounting terms – Part 26

 

i نهمین حرف الفبای انگلیسی
i.b.m شرکت آی بی ام
i genus i-گونا
i.s.o سازمان بین المللی استاندارد ها
i th indexed member of a family عضو i لم زیرنویس خانواده
ice cream cone قیف بستنی
ice cream cone proof اثبات قیف بستنی
icon تصویر، شکل، شمایل
iconic model مدل شمایل
icosa بیست
icosahedral بیست وجهی، گروه بیست وجهی
icosahedral group گروه بیست وجهی
icosahedron بیست وجهی
icosi پیشوندی به معنی بیست و بیست تایی
ide محیط، محیط برنامه نویسی
idea انگار، ایده، اندیشه، مفهوم، انگاره، فکر، تصور
idea of the proof نحوه اثبات
ideal آرمان، ایده آل، آرمانی، دلخواه، خیالی، ایدآل دو طرفه
ideal class رده ایده آل
ideal class group گروه رده های ایدآل
ideal elements عناصر مثالی
ideal factors عامل های مثالی
ideal gas گاز کامل
ideal gas law قانون گاز کامل
ideal line خط آرمانی، خط بی نهایت، خط ایده آل
ideal number عدد مثالی
ideal point نقطه ایده آل، نقطه آرمانی، نقطه ایده آلی، نقطه مثالی، نقطه بی نهایت
ideal size اندازه بحرانی
ideal spanned by ایده آل به وجود آمده توسط یک مجموعه، آرمان (ایده آل) پدید آمده به وسیله ی
ideal theory نظریه ایدآل ها
idealize دلخواه سازی، به صورت ایده آل درآوردن
idealizer ایده آل ساز
ideals ایده آل ها
ideate تصور کردن
idempotence خود توانی
idempotent خودتوان
idempotent element عنصر توان آزاد، عنصر خودتوان
idempotent law قانون خود توانی
idempotent matrix ماتریس توان آزاد، ماتریس خودتوان
idempotent measure اندازه خود توان
idempotent operator عملگر خودتوان
ident تشخیص دادن، تعیین هویت کردن، تطبیق، تطبیق دادن
idented مشخص شده، تعیین هویت شده
identic همانند، همسان، یکسان
identical همانند، یکسان
identical concept مفهوم واحد
identical equality برابری همانی
identical figures اشکال همانند، شکل های معکوسا همنهشت
identical function تابع همانی
identical mapping گسترش یکسانس
identical sets مجموعه های همانند
identical transformation تبدیل به خود
identical twins هم شکمان یکسان، دو قلوی یکسان
identically متحد، عینا، به طور همانند، به طور یکسان
identically distributed مانند هم بخش شده، توزیع یکنواخت، هم توزیع، توزیع یکسان
identifiable قابل شناسایی
identification تعیین هویت، تشخیص، شناسایی، همانسازی، همانش، یکی گرفتن، شناسایی
identification number عدد شناسایی
identification space فضای شناسایی
identified یکی شده
identifier شناسه، شناساگر، تشخیص دهنده، شاخص
identify یکی گرفتن، بازشناخت، تعیین هویت کردن، تشخیص دادن، همانند شدن، همانند کردن
identities اتحاد ها
identities for hyperbolic functions اتحاد هایی در مورد توابع هذلولوی گون
identity همانی، اتحاد
identity automorphism خودسانی همانی
identity character مشخصه همانی
identity component of a topological group مؤلفه همانی گروه توپولوژیک
identity element عنصر همانی
identity for addition همانی جمع
identity for multiplication همانی ضربی
identity function تابع همانی، نگاشت همانی، تابع بی اثر
identity law قانون همانی
identity mapping نگاشت همانی
identity matrix ماتریس همانی، ماتریس یکه، ماتریس واحد
identity morphism دیسگی همانی
identity of polynomials همانی چندجمله ای ها
identity operation عمل همانی
identity operator عملگر همانی
identity permutation جایگشت یکه
identity relation رابطه همانی، نسبت همانی
identity theorem for analytic function قضیه اتحاد برای توابع تحلیلی
identity theorem for power series قضیه همانی برای سری های توانی
identity transformation تبدیل همانی، گسترش یکسان، تبدیل متحد
idle بیهوده، بلااستفاده، مرده، هرز
idle capacity ظرفیت بلااستفاده
idle period دوره بیکاری، دوره وقفه، پریود بیکاری
if به شرطی که، هرگاه
if and only if اگر وتنها اگر، اگر وفقط اگر
if any در صورت وجود، اگر باشد
if clause عبارت شرطی، جزء شرطی جمله
if lacking در صورت نبود
if m is given the input اگر ورودی m باشد
if must اگر لازم باشد
if not مگر، مگر آن که
if possible در صورت امکان
if statement عبارت شرطی، دستور if
if then اگر … آنگاه
if we require that اگر بخواهیم داشته باشیم
ignore در نظر نگرفتن، چشم پوشی کردن، نادیده گرفتن
ill conditioned نامساعد، بدحالت، بد طرح
ill conditioned differenced equation معادله دیفرانسیل نامساعد، معادله دیفرانسیل بد وضع
ill conditioned matrix ماتریس بد وضع، ماتریس نامساعد
ill conditioned system دستگاه بد وضع
ill conditioning بد حالت بودن
illumination روشنایی، روشن
illustrate توضیح دادن، شرح دادن، با مثال توضیح دادن، مصور کردن
illustrated brochure بروشور مصور
illustration مثال، تصویر، توضیح، شرح
illustrative روشنگر، گویا، توضیح دهنده
ilustrate نشان دادن
image تصویر کردن، منعکس کردن، تصویر کردن، تجسم کردن، تصویر، نگاره، نقش، تندیس
image of a function نگاره تابع
image of a homomorphism تصویر یک همسانی
image of function نگاره تابع
image of point تصویر نقطه
image of x under f تصویر x تحت f
image set مجموعه تصویر، مجموعه تصاویر
image under نقش تحت
image value مقدار تصویر
imaginary موهومی
imaginary axis محور موهومی، محور انگاری
imaginary circle دایره موهومی
imaginary curve منحنی موهومی
imaginary function تابع موهومی
imaginary geometry هندسه انگاری
imaginary hypersphere ابرکره انگاری
imaginary line خط موهومی
imaginary number عدد انگاری، عدد موهومی، عدد مختلط
imaginary of complex number قسمت موهومی عدد مختلط
imaginary part قسمت موهومی
imaginary point نقطه موهومی
imaginary quantity کمیت موهومی، مقدار موهومی
imaginary root ریشه انگاری، جواب موهومی، ریشه موهومی
imaginary roots ریشه های موهومی
imaginary unit واحد انگاری
imagination تصویر، قدرت خلاقه، قدرت مقابله با مسائل
imaginative فرضی
imaginatively به طور تصوری، تصورا
imagine در نظر گرفتن، تصور کردن، انگاشتن
imbed جادادن، نشاندن، جاسازی کردن، محاط کردن، فرو کردن
imbedding theorem قضیه نشانده
imbeded markov chain زنجیره محاطی مارکوف
immaterial جزئی، غیر مادی، ناچیز
immeasurable اندازه ناپذیر
immediate نظارت مستقیم، حافظه با دسترسی مستقیم، سرپرستی مستقیم، بی واسطه، بلافاصله، بلافصل، فوری، تالی، مابعد، پی آیند
immediate deduction استنتاج مستقیم
immediate inference استنتاج بی واسطه
immediate predecessor فعالیت یک مرحله قبل، مقدم بی واسطه، مقدم بلافصل، سابق بلافصل، عنصر بلافاصله جلوتر
immediate successor تالی بلافصل، تالی بی واسطه
immediately follows بلافاصله پس از
immense بی کران، بی اندازه
immensely به طور بی اندازه، خیلی
immensity بی کرانی، زیادی
immersion فروبری، غوطه وری، غوطه ور
immoderate بیش از حد، افراطی
immplementation انجام، اجرا، تکمیل
immutability تغییر ناپذیری
immutable تغییر ناپذیر
immutably به طور تغییر ناپذیر
impact برخورد، ضربه ای، تأثیر، تصادف، اثر، تصادم، ضربه
impact parameter پارامتر های برخورد
impact strength ضربه خوری، استحکام به ضربه، تحمل ضربه، مقاومت به ضربه، ایستادگی در مقابل ضربه
impart به دست آوردن، تعیین کردن، مرتبط ساختن
impedance مقاومت ظاهری
imperfect field هیأت غیر تام
imperfection نقص
imperfectly به طور ناقص
impermeable ناتراوا، غیر قابل نفوذ
implement انجام دادن، فراهم نمودن
implementation پیاده سازی، اجرا، انجام
implicant الزام
implication التزام، استلزام، ایجاب
implication judgement حکم به تضمن
implicit ضمنی، تلویحی، مفهوم، غیر صریح
implicit coordinates مختصات غیر صریح
implicit differentiation مشتق گیری ضمنی
implicit function تابع ضمنی، تابع غیر صحیح
implicit function theorem قضیه تابع ضمنی
implicit relation رابطه ضمنی
implicitly ضمنی، به تدریج، تلویحا
implied by مستتر در
implies نتیجه می گیریم
imply نتیجه گرفتن، تلویحا فهماندن یا دلالت کردن بر، نتیجه دادن، ایجاب کردن، اشاره داشتن بر، در برداشتن، معنی دادن، مستلزم بودن
imporation وارد کردن
import واردات
import credit اعتبار وارداتی
importance coefficient ضریب اهمیت
important مهم، قابل ملاحظه، چشمگیر
important identity اتحاد مهم
impose اعمال کردن
impossibility عدم امکان
impossible غیر ممکن، ناممکن، ممتنع، محال
impossible construction problems مسأله های ترسیم نشدنی
impossible event حادثه غیر ممکن، پیشامد غیر ممکن، پیشامد ناممکن
impossible outcome پیشامد غیر ممکن
impredicative definition تعریف غیر محموله ای
imprest cash تنخواه گردان
imprest fund تنخواه گردان
improbable غیر محتمل، بعید
improbablility عدم احتمال
improper ناویژه، ناسره، غیر عادی، مجازی
improper conic مخروطی ناسره، مخروطی تبهگون
improper convergent integral انتگرال همگرای مجازی
improper divergent همگرای مجازی
improper divergent integral انتگرال واگرای مجازی
improper face وجه ناسره
improper fraction کسر ناسره، کسر نما، کسر بزرگتر از واحد، کسر ناویژه، تابع ناسره
improper function تابع ناسره
improper integral انتگرال ناسره، انتگرال توسعی، انتگرال ناویژه
improper integral of the first kind انتگرال ناویژه نوع اول، انتگرال ناسره نوع اول
improper integral of the second kind انتگرال ناویژه نوع دوم، انتگرال ناسره نوع دوم
improper intergral انتگرال ناسره
improper matrix ماتریس نامنظم، ماتریس انعکاس پذیر
improper point نقطه غیر حقیقی
nonproper point نقطه غیر حقیقی
improper rational گویای مجازی
improper riemann integral انتگرال ناویژه ریمان، انتگرال ریمان مجازی
improper subgroup زیرگروه غیر بدیهی، زیرگروه خاص
improve اصلاح کردن، بهتر کردن، پیشرفت کردن، بهتر شدن
improved euler method روش اصلاح شده اویلر
improvement اصلاح، بهتر کردن، بهبود، پیشرفت
improving basic feasible solutions جواب های شدنی پایه اصلاح شده
improving bounded variables متغیر های کراندار اصلاح شده (بهبود یافته)
impulse ضربه، تحریک، برانگیزش
impulse function تابع ضربه ای، تابع ضربه
impure ناخالص
impurity ناخالصی
imputed price ارزش تخمینی
in داخل، موجود، در، درون، برحسب، نسبت به، به
in a moment اندکی بعد
in a row متوالی، پشت سر هم
in accord with با توجه به، بنا بر
in accordance with به موجب
in addition علاوه بر این، هم چنین
in addition to علاوه بر، بعلاوه
in advance از پیش، پیشاپیش
in agreement with سازگار با
in all three cases در هر سه حالت
in any sense به هیچ وجه
in as much as به موجب آن که
in bowl tooling ابزار بندی درون کاسه ای
in cash به صورت پولی، به صورت نقدی، نقدی، با پول
in certain cases در بعضی موارد
in common مشترک
in computing در عملیات کامپیوتری، در محاسبات کامپیوتری
in conditioned nitial value problem مساله با مقدار اولیه بد وضع
in connection with مباحث مربوط به
in contrast to برخلاف، در مقابل
in control تحت کنترل
in debt بدهکار، در قرض، زیر قرض، مقروض
in detail به تفصیل، با ذکر جزئیات
in doing so به این ترتیب
in effect در حقیقت
in either در یکی از دو
in enhanced version نسخه پیشرفته ای
in general به طور کلی، در حالت کلی
in half از وسط
in handing سروکار داشتن
in itself بخودی خود
in kind غیر نقدی، کمک هزینه جنسی، جنسی، کلایی
in line free transfer machine ماشین انتقال در خط
in line processing پروروش پیوسته، پردازش در خط، پردازش فوری
in order به ترتیب
in order to برای، برای این که
in other instances یعنی
in other notation به عبارت دیگر
in our case در این حالت
in pairs به دفعات زوج
in particular در حالت خاص
in passing به مسأله، به موضوع
in place of به جای
in point درخور، بجا، مناسب
in practice در عمل، عملا
in process inspection بازرسی در فرآیند
in process measurement اندازه گیری در حین کار، اندازه گیری درون فرآیند
in question مورد بحث
in reference to در رابطه با
in regard to در مورد، راجع به، در خصوص
in sequence به ترتیب
in series به طور متوالی، به طور سری
in service training کارآموزی ضمن خدمت، کارآموزی عملی، آموزش ضمن خدمت
in similar fashion به همین ترتیب
in some areas در پاره ای موارد
in such a case در چنین حالتی
in such away طوری که
in such fashion به این ترتیب
in summary به طور خلاصه
in symbolic form به صورت نمادی
in terms of به صورت، برحسب
in that order به همان ترتیب، به همین ترتیب
in the presence of در حضور
in the sense of طبق
in the sequence of به دنبال، بعد از
in this context در این زمینه، در این ارتباط
in this manner به همین ترتیب، به این صورت
in this sense از این نظر
in tune هم کوک، کوک، هم ساز
in turn به نوبه خود، به نوبت، به ترتیب
in use قابل استفاده، در حال استفاده
in vibration ضمن نوسان
in view مورد نظر
in view of با توجه به
in whitch case به این معنی که، به این صورت که
in words با عبارت، به صورت لفظی، در قالب کلمات
inaccessible غیر قابل دسترس، غیر قابل دسترسی
inaccessible point نقطه دست نیافتنی
inaccuracy بی دقتی، عدم دقت
inaccurate غیر دقیق، نادرست
inaccurately بدون دقت
inactive غیر فعال، بیکار، منتظر خدمت
inactive constraint محدودیت های غیر فعال
inadequacy بی کفایتی، عدم تکافو، نارسائی
inadequate ناکافی
inadmissible غیرمجاز، ناپذیرفتنی
inalienable انتقال ناپذیر
inalienably به طور انتقال ناپذیر
inappreciable بی بها، ناچیز
incalcuability محاسبه ناپذیری
incalcuable غیر قابل محاسبه، محاسبه نشدنی
incandescence افروختگی، گداختگی
incandescent فروزان، گداخته، تابان
incenter مرکز دایره محاطی مثلث، مرکز دایره محاطی داخلی مثلث، مرکز کره محاطی داخلی چهاروجهی
incenter of triangle مرکز دایره محاطی داخلی مثلث
incentive مشوق، پاداش، انگیزه، سائق
incentive payment پرداخت مزد بر اساس زمان انجام کار
incentive system سیستم تشویقی
incentre of a triangle مرکز دایره محاطی داخلی مثلث، درون مرکز مثلث
inch اینچ، واحد طول انگلیسی تقریبا 2.54 سانتیمتر
incidence تابش، برخورد، وقوع، تلاقی، حدوث
incidence axioms اصول موضوع وقوع
incidence function تابع وقوع
incidence geometry هندسه وقوع
incidence matrix ماتریس وقوع
incidence plane صفحه وقوع
incidence relation رابطه برخوردی
incident منضم، اندرافتاده، واقعه، حادثه، تابنده، تابش، فرود آمدن، برخورد کردن
incident on واقع شدن روی، واقع شدن
incidental defect نقص جزیی، نقص فرعی
incidental sample نمونه اتفاقی، نمونه تصادفی
incidental sampling نمونه گیری تصادفی، نمونه گیری اتفاقی
incidentally اتفاقا
incircle دایره محاطی داخلی
incircle of triangle دایره محاطی داخلی مثلث
incliable تمایل پذیر
inclination میل
inclination angle مورب، کجکی، کج، شیبدار، مایل
inclination of a line in a plane میل خط در صفحه
inclination of a line in space شیب خط در فضا، شیب یک خط فضایی
inclination of a plane شیب یک صفحه
inclination of straight line میل خط راست
inclinatory تمایل پذیر، متمایل
incline متمایل کردن، منحرف شدن، شیب دادن
inclined مورب، شیب دار، مایل، سطح شیب دار، جرم، ذرات محبوس شده
inclined angle زاویه بین دو ضلع زاویه شیب
inclined plane سطح شیب دار، سطح مایل
inclinometer شیب سنج
include شامل بودن، شامل شدن، در بر داشتن، شامل … است
included مشمول، محتوا
included angle زاویه بین
including به انضمام، به ضمیمه، شامل، با، به اضافه
inclusion درآمد، شمول، اشتمال، جزئیت، دربری
inclusion and exclusion principle اصل رد و قبول
inclusion exclusion principle اصل شمول-عدم شمول
inclusion in large sense شمول به معنای وسیع
inclusion in strict sense شمول به معنای دقیق
inclusion map نگاشت مشمول، نگاشت گنجان، نگاشت شمول
inclusion mapping نگاشت شمول
inclusion of negatives شمول قرینه
inclusion relation رابطه شمول، رابطه اندراج
inclusion sign علامت شمول
inclusive شامل، مشمول، داشته باشد
inclusive or یای شمول
inclusive range دامنه فراگیر
inclution and exclusion principle اصل رد و قبول، اصل شمول و عدم شمول
incoherence بی ارتباطی
income کشش درآمد
income statement صورتحساب سود و زیان
income stream جریان درآمد
income tax مالیات بر درآمد، مالیات درآمد
incoming cash flow جریان نقدی درآمد
incommensurability مقیاس ناپذیری طول ها
incommensurable بی مقیاس مشترک، نامتوافق، اندازه نگرفتنی، اندازه ناپذیر، بخش ناپذیر
incommensurable magnitude کمیت اندازه ناپذیر
incommensurable numbers اعداد اندازه ناپذیر، اعداد نامتوافق
incommon مشترک
incommutable غیر جابجایی، تعویض ناپذیر، جابجایی ناپذیر
incomparable ناهمسنجیدنی، قیاس ناپذیر، ناسنجیدنی، بی قیاس
incompatibility ناسازگاری
incompatible نا همساز، ناسازگار، متناقض، متضاد
incompatible equations معادله های ناسازگار
incompatible events پیشامد های ناسازگار
incompletability کمال ناپذیری
incomplete نا کامل، ناقص، ناتمام
incomplete beta function تابع بتای ناتمام
incomplete block design طرح بلوکی ناکامل
incomplete fluid سیال تراکم ناپذیر
incomplete gamma function تابع گامای ناتمام
incomplete gamma functions توابع گامای ناقص
incomplete induction استقرای ناقص
incomplete ordered field میدان مرتب ناکامل
incompletely specified به طور ناقص تعیین شده
incompleteness ناکامل بودن
incompleteness of system of axioms نا کامل بودن دستگاه آکسیوم ها
incompressible تراکم ناپذیر
incompressible fluid مایع تراکم ناپذیر
inconceivable غیر قابل فهم، غیر قابل تصور
incongruent solution جواب ناهمنهشت
inconsiderable ناچیز، بی اهمیت، جزئی
inconsistency ناسازگاری
inconsistent ناسازگار، متناقض، نا متوافق
inconsistent equations معادلات ناسازگاری
inconsistent formal system دستگاه صوری ناسازگار
inconsistent inequality نابرابری ناسازگار
inconsistent system سیستم ناسازگار
inconvertible تبدیل ناپذیر
incorporate تلفیق کردن، یکی کردن
incorporation ترکیب، تلفیق
incorrect confidence limits حدود اعتماد غلط
incorrectness نادرستی
incosistency ناسازگاری، تباین
increasable افزایش پذیر، قابل افزایش
increase اضافی، ازدیاد، افزایش دادن، افزایش یافتن، صعود کردن، افزودن، ترقی کردن، افزایش، نمو کردن
increasing فزاینده، افزایشی، صعودی
increasing failure rate میزان شکست فزاینده
increasing function تابع صعودی
increasing index شاخص (اندیس) صعودی
increasing mapping نگاشت صعودی، نگاشت افزایشی
increasing order ترتیب صعودی
increasing sequence دنباله افزایشی، دنباله صعودی، رشته صعودی
increment نمو، افزایش، رشد
increment notation نماد نمو
increment of a function نمو یک تابع
increment of variable نمو یک متغیر
increment of x نمو x
incremental نموی، تدریجی، افزایشی، اضافی، نهایی
incremental cash flow جریان نقدی اضافی، جریان نقدی تفاضلی
incremental compiler کامپایلر نموی
incremental cost of capital هزینه سرمایه اضافی، هزینه سرمایه تفاضلی
incremental data داده های نموی، داده های افزایشی
incumbent شاغل، متصدی
incurvate بداخل خمیدن، بداخل خمیده
incurvation بداخل خمیدگی
indecomposable تجزیه ناپذیر
indecomposable group گروه تجزیه ناپذیر
indecomposable set مجموعه تجزیه ناپذیر
indeed واضح است
indefinability of the concept of truth تعریف ناپذیری مفهوم راستی
indefinable غیر قابل تعریف
indefinite نامعین
indefinite description توصیف نامعین، شرح نامشخص
indefinite integral انتگرال نامعین
indefinite integration انتگرالگیری نامعین، یافتن تابع اولی
indefinite intergral انتگرال نامعین
indefinite judgement حکم معدول
indefinite number عدد نامعین
indefinite quadratic form صورت درجه دوم نامعین
indefinitely به طور نامعین، تا ابد
indefiniteness ابهام
indefinitiveness ابهام
indegree درجه ورودی
indemonstrable غیر قابل اثبات
indent دندانه دار کردن، کنگره دار کردن
indentation دندانه، کنگره، تورفتگی، پله ای
indented دندانه ای، کنگره دار
indention به صورت پله ای
indentities اتحاد های اساسی مثلثاتی
independence نابستگی، استقلال، ناوابستگی، جداسری، غیروابستگی
independence axioms اصول موضوع مستقل
independence classes رده های مستقل
independence equations معادله های مستقل
independence events پیشامد های مستقل
independence functions تابع های مستقل
independence of events نابستگی حوادث، مستقل بودن حوادث
independence random variables متغیر های تصادفی مستقل
independence theorem قضیه استقلال
independent مستقل
independent axioms اصول موضوع مستقل
independent classes رده های مستقل
independent contrasts مقایسه های مستقل
independent element عنصر مستقل
independent equation معادله های مستقل
independent equations معادلات مستقل
independent events پیشامد های مستقل، پیشامد مستقل، حوادث مستقل، حوادث نابسته، پیشامد های نابسته
independent float شناوری مستقل
independent functions توابع مستقل
independent null hypothesis فرض صفر مستقل
independent of the path مستقل از مسیر
independent random variable متغیر تصادفی مستقل
independent random variables متغیر های تصادفی نابسته، کمیت های تصادفی نابسته
independent random vectors بردار های تصادفی نابسته
independent set مجموعه مستقل
independent set of functions مجموعه مستقل توابع
independent trials آزمایش های نابسته، آزمایش های مستقل
independent variable متغیر مستقل
independent vectors بردار های مستقل
indestructibility فنا ناپذیری، استواری، پایداری
indestructible فنا ناپذیر، تخریب ناپذیر
indeterminacy ابهام
indeterminate مجهول، نامشخص، نامعین، مبهم، متغیر
indeterminate equation معادله سیاله
indeterminate equations معادله های سیاله، معادله های مبهم
indeterminate expressions عبارات مبهم، صور مبهم
indeterminate form صورت مبهم، صورت نامعین
indeterminate forms صور مبهم، صور نامعین، صورت های مبهم
indeterminate proposition قضیه مهمله
indeterminate quantity کمیت مبهم
indeterminate system دستگاه مبهم
indetermination شک، تردید
indetermined مبهم، نامعین
indeterminedness ابهام، نامعینی، نامعین بودن
index اندیس، فرجه، زیرنویس، زیرنویس نشانه، بخش کردن، نمایه، شاخص، ضریب، تقسیم، فهرست، نامساوی، فهرست الفبایی، تقسیم کردن، فهرست راهنما
index center شاخص مرکز
index chart نمودار شاخص
index number عدد شاخص، شاخص
index of a permutation شاخص جایگشت، شاخص یک جایگشت
index of a quadratic form شاخص صورت درجه دوم
index of a radical عدد واقع در فرجه رادیکال
index of a subgroup شاخص زیر گروه
index of nilpotence شاخص پوچتوانی
index of summation اندیس جمع، اندیس، محاسبه جمع بندی، عمل جمع، حاصلجمع یابی
index plate صفحه تقسیم
index set مجموعه زیرنویس
index set of a family مجموعه زیرنویس خانواده
index sets مجموعه اندیس گذار
indexed class کلاس اندیس گذار، کلاس اندیس دار
indexing اندیس کننده
indexing function تابع اندیس دار
indexing machine دستگاه تقسیم
indexing rotating disk feeder تغذیه کننده دیسکی دوار تقسیمی
indexing set مجموعه اندیس دار، مجموعه اندیس گذار
indexing slot شکاف تقسیم
indexing table صفحه تقسیم
indicate مجموعه زیرنویس خانواده، نشان دادن، مشخص کردن، ذکر کردن، اشاره کردن
indicated مربوطه، داده شده، زیر
indicating variable متغیر مشخصه
indication نشان، راهنمایی، نشانه، دلالت، اشاره، اطلاعات
indicator شاخص
indicator function تابع نشانگر
indicator of an integer معرف یک عدد صحیح
indicator variable متغیر شاخص
indicatrix شاخص، اندیکاتریس
indice اندیس
indices زیرنویس ها، اندیس ها، زیرنگاشت ها
indicial اندیسی، شاخصی، زیرنویسی
indicial equation تابع نشانگر
indicial relations روابط تعیین کننده
indidence برخورد
indifference بی تفاوتی
indifference curve منحنی بی تفاوتی
indifference point analysis تحلیل نقطه بی تفاوتی
indifferent بی تفاوت
indifferent quality level سطح کیفیت بی تفاوت
indiffidence عدم بی اعتمادی
indirect نا سرراست، غیر مستقیم
indirect conformal mapping معادله شاخصی
indirect control کنترل غیر مستقیم
indirect differentiation مشتق گیری غیر مستقیم
indirect jump جهش غیر مستقیم
indirect labor دستمزد غیر مستقیم، کار غیر مستقیم
indirect material مواد غیر مستقیم
indirect measurment اندازه گیری غیر مستقیم
indirect method روش غیر مستقیم
indirect proof اثبات غیر مستقیم، برهان غیر مستقیم
indirect proportionality تناسب معکوس، نگاشت همدیس نامستقیم
indirect tax مالیات غیر مستقیم
indirect time زمان غیر مستقیم
indiscerptibility ناگسستگی
indiscrete ناگسسته
indiscrete topology توپولوژی ناگسسته، توپولوژی ناهموار
indistinguishable غیر قابل تمایز
individual فرد، منفرد، جزء، خاص، شخصی، اختصاصی، تک، انفرادی، فردی، منحصر به فرد
individual member عضو منفرد
individual variable متغیر فردی
indivisibility بخش ناپذیری
indivisible تقسیم ناپذیر، غیر قابل تقسیم، بخش ناپذیر، تقسیم نشدنی
induce القاء کردن، انگیختن، موجب شدن
induced انگیخته، القاء شده، القایی
induced by القاء شدن توسط، القایی توسط
induced equivallence class کلاس هم ارزی القاء شده
induced form فرم القاء شده
induced homomorphism همریختی القا شده، همریختی القایی
induced operation عمل القاء شده، عمل القایی
induced operator عملگر القا شده
induced order ترتیب القاء شده، ترتیب القایی
induced order on ترتیب القاء شده روی، ترتیب القایی بر
induced order relation نسبت ترتیبی القایی
induced ordering relation نسبت ترتیبی القاء شده
induced relation رابطه القاء شده
induced representation نمایش القا شده، نمایش القایی
induced topology توپولوژی القا شده، توپولوژی القایی
inducement موجب، القاء، انگیزش
induct هدایت کردن، القاء کردن
inductance ضریب خودالقائی، خودالقاء، خودالقائی
induction استقرا، روش استقرا
induction economics اقتصاد صنعتی
induction engineer مهندس صنایع، مهندس صنعتی
induction hygiene بهداشت صنعتی
induction management مدیریت صنعتی
induction mathematics ریاضیات استقرائی
induction principle اصل استقراء
induction property خاصیت استقرا
induction psychology روان شناسی صنعتی
induction revolution انقلاب صنعتی
induction safety ایمنی صنعتی، حفاظت صنعتی
induction union اتحادیه صنعتی، سازمان صنعتی
induction welding جوشکاری القایی
inductive استقرایی
inductive assumption فرض استقرایی
inductive definition تعریف استقرایی
inductive hypothesis فرض استقراء، فرض استقرائی
inductive limit حد استقرایی، حد مستقیم
direct limit حد استقرایی، حد مستقیم
inductive proof دلیل استقرایی
inductive reasoning استدلال استقرایی
inductive set مجموعه استقرایی
inductive step مرحله استقرایی
inductive system of sets دستگاه استقرایی مجموعه ها، دستگاه مستقیم مجموعه ها
direct system of sets دستگاه استقرایی مجموعه ها، دستگاه مستقیم مجموعه ها
inductively به صورت استقرایی
inductor مقاومت القایی، القاء کننده، سلف
industrialization صنعتی شدن، صنعتی کردن
industry صنعت، سازه
inefficiency عدم کارایی، ناکارایی
inefficient statistic آماره ناکارا
inelastic demand تقاضای غیر الاستیک
inequal نابرابر، نامساوی
inequality نامعادله، نامساوی، عدم تساوی، نابرابری
inequality constraints محدودیت های نامساوی
inequation نامعادله
inequiility نامعادله، نابرابری
inequilateral مختلف الاضلاع
inequivalence نا هم ارزی
inertia اینرسی (جبر)
inertia matrix ماتریس لختی
inertia tensor تانسور لختی
inertial اینرسی، جبری، قوه جبری، خاصیت جبری
inertial coordinate system دستگاه مختصات لخت
iness proposition قضیه مطلقه
inessential غیر اساسی، غیر ضروری
inessential map نگاشت غیر اساسی
inexact غیر دقیق، نادقیق، ناکامل
inextensibility انبساط ناپذیری، غیر قابل اتساع
infeasibility نشدنی
infeasible نشدنی
infeasible solution جواب غیر موجه، جواب نشدنی
infeed تغذیه به داخل، بار به تو، بار به داخل
infer استنباط کردن، استنتاج کردن، اشاره کردن به، پی بردن به، حدس زدن
inference استنباط، استنتاج
inferential استنباطی
inferential statistics آمار استنباطی
inferior زیرین، پائینی، اسفل
inferior limit حد پائینی، حد اسفل، حد زیرین
inferior point نقطه پایینی، نقطه اسفل
inferior triangular matrix ماتریس مثلثی زیرین
infima زیرینه ها
infimum زیرینه، بزرگترین کرانه پائینی، اینفیموم، کناره پایین
infinite نامتناهی
infinite branch شاخه بی پایان
infinite branch of a curve شاخه نامحدود یک منحنی
infinite cardinal عدد اصلی نامتناهی
infinite cardinal number عدد اصلی نامتناهی
infinite collection دسته نامتناهی، گردایه نامتناهی، مجموعه نامتناهی
infinite continued fraction کسر مسلسل نامتناهی
infinite cyclic group گروه دوره ای نامتناهی
infinite decimal اعشاری نامتناهی
infinite decimal fraction کسر اعشاری نامتناهی
infinite decimal representation نمایش اعشاری نامتناهی
infinite derivative مشتق نامتناهی
infinite descent نزول نامتناهی
infinite dimensional نامتناهی البعد، بی نهایت بعدی، با بعد نامتناهی
infinite dimensional inner product space فضای ضرب داخلی با بعد نامتناهی
infinite dimensional linear space فضای برداری نامتناهی بعد
infinite dimensional space فضای با بعد نامتناهی، فضای نامتناهی البعد
infinite discontinuity ناپیوستگی نامتناهی
infinite field میدان نامتناهی
infinite group گروه نامتناهی، گروه بینهایت، گروه نامحدود
infinite integral انتگرال توسعی، انتگرال نامتناهی
infinite interval بازه بی پایان، فاصله نامحدود، فاصله بینهایت
infinite lattice شبکه بی پایان
infinite limit حد نامتناهی، حد بینهایت
infinite limits حدود نامتناهی
infinite number تعداد بی پایان، عدد نامتناهی
infinite point نقطه نامتناهی
infinite population جامعه نامحدود، جامعه نامتناهی
infinite product حاصل ضرب بی پایان، حاصل ضرب نامتناهی
infinite product of topological spaces حاصلضرب بی پایان فضاهای توپولوژیک
infinite queue صف نامتناهی
infinite root ریشه بینهایت
infinite sample space فضای نمونه نامحدود
infinite sequence دنباله نامتناهی، رشته نامتناهی
infinite series سری نامتناهی، رشته نامتناهی، سری های نامتناهی، سلسله های نامتناهی
infinite set مجموعه نامتناهی، مجموعه بی پایان
infinite small quantity کمیت بینهایت کوچک
infinite topology توپولوژی نامتناهی
infinitely بی نهایتا، بینهایت، بی پایان، نامحدود، بیکران
infinitely differentiable بی نهایت بار مشتقپذیر
infinitely differentiable function تابع بی نهایت مشتقپذیر
infinitely divisible distribution توزیع بی نهایت نقسیمپذیر
infinitely great بینهایت بزرگ
infinitely large بینهایت بزرگ
infinitely many بی نهایت
infinitely many element بی نهایت عنصر
infinitely many points بینهایت نقطه
infinitely many times بینهایت بار
infinitely often تقریبا بینهایت بار
infinitely proceeding تا بینهایت جریان یابنده
infinitely quantity کمیت بینهایت بزرگ
infinitely small بینهایت کوچک
infinitely small quantity کمیت بینهایت کوچک
infiniteness بی پایانی، نامتناهی کوچک
infinitesimal بی نهایت کوچک
infinitesimal analysis آنالیز فاصله، آنالیز بینهایت کوچک ها
infinitesimal calculus حساب بینهایت کوچک ها، آنالیز مقادیر بینهایت کوچک، آنالیز فاصله
infinities بینهایت ها
infinitude نهایت، کمیت غیر شمارش پذیر، عدد بینهایت، لایتناهی، حالت یا کیفیت نامتناهی بودن
infinity بی نهایت
infinity in c بینهایت در دستگاه اعداد مختلط توسعه یافته
infinity in r بینهایت در دستگاه اعداد حقیقی توسعه یافته
infix میانوند
inflation تورم
inflection خمیدگی، عطف، خمش، برتاب
inflection point نقطه عطف
inflection tangent مماس عطفی
inflection tangent to a curve مماس بر منحنی در نقطه عطف
inflectional عطفی
inflectional tangent مماس عطفی
inflexible خم نشدنی، غیر قابل انحناء
inflexion تغییر انحناء عطف
inflexion point نقطه عطف
inflow دریچه ورودی، جریان های ورودی
influence اثر، نفوذ، تأثیر
inform مطلع کردن، آگاه ساختن
informal غیر صوری
informal group ترکیب غیر رسمی سازمان، گروه غیر رسمی
informal organization سازمان غیر رسمی
informatics انفورماتیک، خودکاری آگاهانه
information خبر، اطلاعات، اطلاع، آگاهی، اطلاعا پردازش شده
information bits ذره های اطلاعات، آگاهی
information content مضمون اطلاعات
information feedback بازخور اطلاعات، بازگشت اطلاعات
information flow جریان اطلاعات، گردش اطلاعات
information interchange تبادل اطلاعات
information link به هم پیوستن، پیوند اطلاعات
information matrix ماتریس اطلاعات
information media ابزار اطلاعاتی، واسطه اطلاعاتی
information processing پردازش داده ها، پردازش اطلاعات
information retrieval به دست آوردن اطلاعات، بازیابی اطلاعات
information source منبع اطلاعات
information system دستگاه اطلاعات، سیستم اطلاعاتی، سیستم اطلاعات
information theory نظریه اطلاعات
informatique انفورماتیک، خودکاری آگاهانه
informative experiment آزمایش آگاهی بخش
informative outcome پیشامد آگاهی بخش
informed با خبر، آگاه، مطلع
informer خبردهنده، مخبر، آگاه گر
infra مادون، پائین
infra red مادون قرمز
infra red detector آشکارساز مادون قرمز
infrequently به ندرت، کم، گاهی گاهی
ingot شمس مربع القاعده، شمس
ingredient جزء ترکیبی، جزء عناصر، عوامل، اجزاء
ingredients مواد متشکله، اجزاء متشکله، جزء
inherent ذاتی، اصلی
inherent bias اریبی ذاتی
inherent confidence level سطح اعتماد ذاتی
inherent limits حدود اعتماد ذاتی
inherent maintainability قابلیت نگهداری ذاتی
inherent significance level سطح معنی دار بودن ذاتی
inherently ambiguous ذاتا مبداء
inheritance میراث
inhibit جلوگیری کردن، نهی کردن
inhibition جلوگیری، منع
inhomogeneity ناهمگنی
inhomogeneous غیر همگن، ناهمگن
inhomogeneous coordinates مختصات نا همگن
inhomogeneous difference equation معادله تفاضلی ناهمگن
initial اولیه
initial and terminal lines خطوط آغازی و پایانی
initial basic feasible solution جواب شدنی پایه آغازین
initial bounded variables متغیر های کراندار اولیه (آغازین)
initial condition شرط آغازی
initial conditions شرایط اولیه
initial error خطای آغازی
initial object شیء آغازی
cofinal object شیء آغازی
initial ordinal number عدد ترتیبی آغازی
initial overhead هزینه بالا سری
initial phase فاز اولیه
initial point نقطه اولیه
initial point of a vector نقطه آغازی بردار، ابتدای بردار
initial point of vector نقطه شروع بردار
initial ray شعاع نخستین
initial segment بخش اولیه، بخش آغازی، قطعه یک مجموعه متعلق به یک عنصر
initial set مجموعه اولیه، مجموعه آغازین
initial solution set جواب اولیه روش سیمپلکس
initial state حالت آغازی، حالت اولیه، حالت شروع
initial suffix اندیس مبداء، پسوند آغازی
initial time لحظه شروع
initial topology توپولوژی آغازی
initial value مقدار اولیه
initial value problem مساله با مقدار اولیه
initial value theorem قضیه مقدار آغازی
initial velocity سرعت اولیه
initial vertex رأس اولیه
initial vertice رأس ابتدا
initially در آغاز، ابتداء، در ابتدا
initiate براه انداختن، آغاز کردن، مورد استفاده قرار گرفتن
initiation آماده سازی
initiator بادی، آغاز کننده
injection تابع یک به یک، نگاشت یک به یک، یک به یک
injective یک به یک، یک سو
injective function تابع یک به یک
injective mapping نگاشت یک به یک، گسترش انژکتیو
inlet ورودی، دهانه، مدخل
innate فطری
inner داخلی
inner automorphism خودسانی داخلی
inner composition ترکیب داخلی
inner jordan content محتوای ژوردان داخلی
inner measure سنج درونی، اندازه داخلی، اندازه درونی
inner operation عمل داخلی، عمل درونی
inner product ضرب (حاصل ضرب) داخلی
inner product of sets حاصل ضرب داخلی مجموعه ها
inner product of two vectors ضرب داخلی دو بردار
inner product of vectors ضرب داخلی بردار ها
inner product space فضای با (حاصل) ضرب داخلی، فضای ضرب داخلی، فضای حاصل ضرب داخلی
inner region ناحیه داخلی
inner sum مجموع داخلی
innotational form با نماد ریاضی
innovate نو آوری کردن
innovation ابداع، نو آوری
innumerable بی شمار، شمارش ناپذیر، ناشمار، غیر محدود
innumerably به طور بی شمار
innumerous بی شمار
inorder میان ترتیب
inorder traversal پیمایش میان ترتیب
inprimitive system دستگاه غیر ابتدایی
input ورودی
input alphabet الفبای ورودی
input bit بیت ورودی
input data داده های ورودی
input device دستگاه ورودی، نماد ورودی
input equation معادله ورودی
input measure اندازه ورودی
input output ورودی-خروجی، ورودی و خروحی، داده-ستاده، داده-بازده، گذاشت-برداشت
input output device طرح ورودی خروجی
input output management مدیریت ورود-خروج
input symbol نماد ورودی
input tape expression عبارت ورودی نوار
inradius شعاع دایره، شعاع کره محاطی، شعاع دایره محاطی
inscribable محاط شدنی، قابل محاط
inscribe محاط کردن، محاط شدن، محاطی بودن
inscribed محاط شده، محاطی، محاط
inscribed angle زاویه محاطی
inscribed circle دایره محاطی داخلی، دایره محاطی
inscribed circle of a polygon دایره محاطی یک چندضلعی
inscribed circle of a triangle دایره محاطی یک مثلث
inscribed polygon چندضلعی محاطی، چندضلعی محاط شده
inscribed region ناحیه درون کشیده
inseparable جدا ناشدنی
inseparable element عنصر تفکیک ناپذیر
inseparable extension توسیع تفکیک ناپذیر
inseparable polynomial چندجمله ای تفکیک ناپذیر
insert جایگزین کردن، قرار دادن، گذاشتن، جای دادن، درج کردن، تیغچه، بوش، جا انداختن، قطعه اضافی داخلی، جا دادن، جا گذاری، فرو کردن
insertion جایگزینی، درج
inside داخل، داخلی، درونی، درون، تو
inside caliper پرگار داخلی، پرگار داخل، پرگار دهانه سنج، قطر سنج داخلی
inside micrometer میکرومتر داخل سنج، ریزسنج داخلی، میکرومتر داخلی
insoluble غیر قابل حل
insolvency درماندگی نقدی
inspection بازبینی، بازرسی، معاینه، کنترل
inspection by arrtibutes بازرسی وصفی
inspection by variable بازرسی کمی
inspection feedback بازخور بازرسی
inspection frequency تواتر بازرسی
inspection level سطح بازرسی
inspection lot انباشته بازرسی
inspection record سابقه بازرسی
inspection station ایستگاه بازرسی
inspector error خطای بازرس
instability بی ثباتی، نااستواری، ناپایداری
installation برپا کردن، نصب، استقرار، برپایی، دستگاه، برقراری
installed capacity ظرفیت نصب شده، کارخانه
instalment قسط
instance نمونه
instance of a formula نمونه فرمول
instant دم، لحظه، آن
instantaneous آنی، لحظه ای
instantaneous axis محور لحظه ای
instantaneous failure rate میزان شکست آنی
instantaneous mean میانگین لحظه ای
instantaneous rate نسبت لحظه ای، سرعت لحظه ای
instantaneous rate of change میزان آنی تغییر، سرعت لحظه ای تغییر، میزان لحظه ای تغییر
instantaneous value مقدار لحظه ای
instantaneous velocity سرعت لحظه ای
instead بجای
instead of بجای، در عوض
instruction آموزش، دستورالعمل، دستور، تعلیم، راهنما، یاددهی، تدریس
instructive چیز یاد دهنده، عبرت آمیز، آگاهی دهنده
instrument راهنمای علائم، وسیله پرداخت، وسیله، سند، ابزار، سنجه، آلت
insufficient estimate براورد غیر کافی
insulate جدا کردن، مجزا کردن
insulation جداسازی
insurance بیمه
insurance certificate بیمه نامه
insurance expense هزینه بیمه
insurance premium حق بیمه
intake stroke ضربه مکش
intangible asset دارایی غیر ملموس، دارایی غیر مشهود، دارایی غیر مادی، دارایی غیر عینی، دارایی نامشهود
intangible fixed asset دارایی ثابت غیر مشهود
intedependence ارتباط متقابل، وابستگی درونی
integer عدد درست، عدد صحیح
integer modulo m اعداد صحیح به پیمانه m
integer modulu پیمانه صحیح
integer monic تکین صحیح
integer multiplies of x مضرب های صحیح x
integer number عدد صحیح، عدد درست
integer part قسمت صحیح
integer power توان عدد صحیح
integer programming برنامه ریزی اعداد صحیح، برنامه ریزی عدد صحیح، برنامه ریزی با اعداد صحیح
integer programming problem مسأله برنامه ریزی صحیح
integer root ریشه صحیح
integer variable متغیر صحیح
integers modulo p اعداد صحیح به سنج p، اعداد درست به سنج p
integrability انتگرال پذیری
integrability condition شرط انتگرال پذیری
integrability of continuous function انتگرالپذیری تابع پیوسته
integrable انتگرال پذیر
integrable differential equation معادله دیفرانسیل انتگرال پذیر
integrable function تابع انتگرال پذیر
integraing factor عامل انتگرال گیری، عامل انتگرال ساز، فاکتور انتگرال
integral تغییر متغیر در انتگرال ریمان-استیلجس، صحیح، کامل، تام، تمام، انتگرال، تغییر متغیر در انتگرال لبگ، درست
integral asymptotic formula of de moivre laplace فرمول مجانبی انتگرال دوموآور-لاپلاس
integral by parts انتگرال جزء به جزء
integral calculus حساب انتگرال، حساب جامع، حساب جامعه
integral chain r-زنجیر صحیح
integral closure بستار صحیح
integral coefficient ضریب صحیح
integral cosine کسینوس انتگرال
integral curvature خمیدگی انتگرالی، خمیدگی گاوسی کل
integral curve خم جامعه، منحنی انتگرال
integral curves خم های انتگرال
integral depending on a parameter انتگرال وابسته به یک پارامتر
integral derivative rule قاعده مشتق انتگرال
integral domain قلمرو صحیح
integral element عنصر صحیح، عنصر صحیحا وابسته
integral equation معادله انتگرالی، معادله انتگرال
integral exponent توان انتگرال
integral function تابع صحیح، تابع تام
integral geometry هندسه انتگرال ها
integral index اندیس صحیح
integral logarithm لگاریتم انتگرال، انتگرال صحیح
integral multiple مضرب صحیح
integral number عدد صحیح
integral of the second kind انتگرال نوع دوم، انتگرال دوگانه، انتگرال دوبل
integral of the third kind انتگرال نوع سوم، انتگرال سه گانه، انتگرال تریپل
integral operator عملگر انتگرالی، اپراتور انتگرالی
integral optimization بهینه سازی با اعداد صحیح
integral part جزء صحیح، بخش درست
integral power قوه صحیح، توان صحیح
integral quaternion کوترنیون صحیح
integral r chain -rزنجیر صحیح
integral r chain group گروه -rزنجیر صحیح
integral representation نمایش انتگرالی
integral root ریشه صحیح
integral set مجموعه انتگرال
integral sign علامت انتگرال
integral sine سینوس انتگرال
integral symbol علامت انتگرال
integral test آزمون انتگرالی، آزمون انتگرال
integral test for convergence آزمون انتگرال برای همگرایی
integral transform تبدیل انتگرالی
integral transformation تبدیل انتگرال
integral transforms تبدیلات انتگرالی
integral value مقدار صحیح
integral with respect to x انتگرال نسبت به x
integrally به طور درست، به طور کلی
integrally closed ring حلقه صحیحا بسته
integrally dependent به طور صحیح وابسته
integrand انتگرالده
integrant مؤلفه، عنصر، مکمل، جزء یکپارچه
integraph انتگرال نگار
integrate بدست آوردن تابع، انتگرال گرفتن
integrated circuit مدار کلی، مدار یک پارچه، مدار مجتمع
integrating انتگرال ساز، انتگرال گیری
integrating factor عامل انتگرالگیری
integration انتگرال گیری، تراکم، مجتمع
integration by انتگرالگیری به وسیله ی
integration by change of variable انتگرال گیری با تعویض متغیر
integration by part انتگرالگیری جزء به جزء
integration by partial fractions انتگرال گیری با استفاده از کسر های جزئی، انتگرال گیری به روش کسر های ساده
integration by parts انتگرال گیری با اجزاء، انتگرال گیری جزء به جزء
integration by power series انتگرال گیری با سری توانی
integration by substitution انتگرال گیری به وسیله تغییر متغیر، انتگرال گیری با تعویض متغیر، انتگرال گیری از راه تبدیل متغیر
integration by use of series انتگرال گیری با استفاده از سری ها
integration constant jhfu hkj’vhg ‘dvd
integration factor عامل انتگرال گیری
integration operator عملگر انتگرال گیری
integrator انتگرال گیر
integri کامل، تمام
integro differential equation معادله انتگرو دیفرانسیل
intelligent باهوش، زیرک، اندیشمند
intense شدید، متمرکز
intensifier تشدید کننده
intensity شدت جریان، تمرکز، تندی، شدت، سختی، زیادی، قدرت
intensity of electric field شدت میدان الکتریکی
intensive متوجه به یک نقطه، متمرکز، شدید
intensive lines خطوط شدیدا متمرکز
inter بین، میان، در میان قرار دادن
inter arrival بین دو ورود متوالی
inter arrival time زمان بین دو ورود
interacluster correlation coefficient ضریب همبستگی داخل خوشه ها
interaction اثر متقابل، عکس العمل، بر هم کنش، تأثیر متقابل، اثر متقابل، اندرکنش، فعل و انفعال
interaction effect اثر متقابل
interactive محاوره ای، سؤال و جوابی
interalia میان چند چیز دیگر
interarrival time زمان بین دو ورود
intercensal بین سرشماری
intercept برخوردگاه، برخورد با محور، جلوگیری کردن، محدود شدن بین دو نقطه، دو منحنی با دو سطح، بازداشتن، حائل شدن، بخش جدا شده
intercept elevation عرض از مبدأ
intercept form صورت طول و عرض از مبدئی
intercept of a line قطع یک خط
intercepter حائل، بازدارنده
interception برش، جلوگیری، فصل، انقطاع
interceptor بازدارنده، حائل
interchangability معاوضه پذیری، تبادل پذیری، قابلیت جایگزینی، یدک پذیری
interchange عوض کردن، معاوضه، مبادله، تفویض، با تبدیل، جابجا کردن، مبادله کردن، تعویض
interchangeability قابلیت تعویض متقابل
interchangeable تعویض پذیر
interchangeably به جای یکدیگر، به جای هم
interchanging تعویض، تبدیل، معاوضه، مبادله
interclass بین گروه ها
intercluster درون خوشه ای، بین خوشه ای
interconnected networks شبکه های متصل به هم
interence استنتاج، استنباط
intereqartile میان چارکی، بین چارک ها
interest قابل توجه، مورد نظر بودن، مرابحه، سود تضمین شده، بهره، فایده، سود، تنزیل، ربح
interest expense هزینه بهره
interest factor عامل بهره
interest rate نرخ بهره، نرخ ربح
interfere مداخله کردن
interference تداخل، اختلاف
interference filter پالایه اختلال
interference of waves تداخل موج ها
interferometer تداخل سنج
intergral انتگرال
interim statement صورت حساب مالی موقت، صورت حساب بین دوره ای، صورت حساب موقت
interinsically به طور ذاتی
interior درون، درونی
interior angle زاویه داخلی، زاویه متداخل
interior angle of a polygon زاویه درونی چندضلعی
interior angles زوایای داخلی
interior common tangent مماس مشترک داخلی
interior content قدر درونی
interior measure اندازه داخلی، سنج داخلی
interior of a set درون یک مجموعه، درون مجموعه
interior of an angle درون زاویه
interior operator عملگر درونی
interior point نقطه داخلی
interior point of a set نقطه درونی مجموعه
interior product حاصلضرب درونی
interior region ناحیه درونی
interjacent واقع در میان، میانی
interlocking قفل درونی، قفل از داخلی، درو ن قفلی، در هم گیر انداختن، در هم قفل انداختن
intermediat منقطع، متناوب، دوره ای، غیر پیوسته، مقطع
intermediat production تولید منفصل، تولید ناپیوسته، تولید گهگاهی
intermediate متوسط، بینابینی، واسطه، میانی، وسط، میانه، بینی
intermediate calculations محاسبات میانی
intermediate field هیات میانی
intermediate frequency میان بسامد
intermediate good کالای واسطه، کالای واسطه ای، کالای میانی
intermediate mill دستگاه میان نورد
intermediate product محصول واسطه، کالای واسطه ای
intermediate space فضای میانی
intermediate value مقدار میانی
intermediate value theorem قضیه مقدار میانی
intermediate vertex راس میانی
intermittent متناوب، نوبتی
internal داخلی، درونی، میانی
internal angle زاویه داخلی
internal angle bisector نیمساز داخلی، نیمساز زاویه داخلی
internal auditing حساب رسی داخلی، رسیدگی داخلی
internal auditor ممیز داخلی، ممیز، حساب رس داخلی
internal balance تراز داخلی
internal bisector نیمساز داخلی
internal chill خنک کن داخلی
internal common tangent مماس مشترک داخلی
internal composition ترکیب داخلی
internal composition law قانون ترکیب درونی
internal control سیستم کنترل داخلی، کنترل داخلی
internal direct مستقیم داخلی
internal direct product حاصل ضرب مستقیم درونی
internal direct sum مجموع مستقیم داخلی
internal division of a line segment تقسیم درونی پاره خط
internal division of line segment تقسیم درونی پاره خط
internal economic rate of return نرخ بازدهی داخلی اقتصادی
internal external angles زوایای داخلی خارجی
internal failure costs هزینه های نقص داخلی
internal financial rate of return نرخ بازده داخلی مالی
internal financing تأمین مالی داخلی
internal law قانون داخلی
internal node گره داخلی
internal operation عمل درونی
internal product حاصل ضرب داخلی، ضرب داخلی
internal rate of return نرخ بازده داخلی سرمایه، نرخ بازده داخلی
internal state حالت داخلی
internal symmetry تقارن درونی
internal tangent of two circles مماس مشترک داخلی دو دایره
internal tangents مماس های درونی
internal vertex رأس داخلی
internally tangent circles دوایر مماس داخل
international standards organization سازمان بین المللی استاندارد ها
interpolate درون یافتن، واسطه یابی کردن، درونیابی کردن
interpolation واسطه یابی، بین یابی، میانگینی، میانیابی، درونیابی، معدل گیری، درج وسائط، درج، درون پویش
interpolation formula فرمول درونیابی
interpolation method روش درونیابی
interpolation search method روش جستجوی درون یابی، روش تجسس درون یابی
interpolation space فضای درونیابی
interpolation theorem قضیه درونیابی
interpret تعبیر کردن، تفسیر کردن
interpretation تعبیر، شرح، تفسیر
interpretation in the frequency sense تفسیر به مفهوم فراوانی
interpretation through KKT conditions طریق شرایط KKT تعبیر از
interpreter مفسر، مترجم
interquartile میان چارکی، بین چارک ها
interquartile range برد میان چارکی، فاصله چارکی، دامنه میان چارکی، حوزه میان چارکی
interrupt وقفه، ایجاد وقفه کردن
interruption وقفه، انقطاع
intersect متقاطع بودن، قطع کردن، متکی بودن، اشتراک داشتن
intersecting متقاطع
intersecting lines خطوط متقاطع
intersection اشتراک، فصل مشترک، تقاطع، مقطع
intersection method روش مقطعی، روش برش
intersection of events اشتراک پیشامد ها، مقطع حوادث
intersection of family مقطع خانواده
intersection of planes تقاطع صفحات
intersection of relations مقطع روابط، اشتراک روابط
intersection of sets مقطع مجموعه ها، اشتراک مجموعه ها
intersection of subgruops مقطع دو زیرگروه
intersection of two lines تقاطع دو خط
intersection of two surface مقطع دو رویه، فصل مشترک دو رویه
intersection of two surfaces مقطع دو رویه، فصل مشترک دو رویه
intersection point نقطه تقاطع
intersection point of the three altitudes of a triangle نقطه تقاطع سه ارتفاع مثلث
interspace جداساختن، فاصله، حائل
interspatial میان فضائی
interstice فضای واقع بین اشیاء نزدیک به هم
interstitial واقع در فضای با اشیاء نزدیک به هم، درون حفره ای، بین نشین
interval بازه
interval connectedness همبندی بازه
interval covering فاصله پوشاننده
interval estimate تخمین فاصله ای، برآورد فاصله ای
interval estimation برآورد بازه ای
interval function تابع بازه ای
interval halving نصف کردن فاصله
interval linear programming برنامه ریزی خطی بازه ای
interval mapping نگاشت بازه
interval mapping theorem قضیه نگاشت بازه
interval measurement اندازه گیری فاصله ای
interval of confidence دامنه اطمینان
interval of constancy بازه ثبات، فاصله تغییر ناپذیری
interval of convergence بازه همگرایی، فاصله تقارب، فاصله همگرایی
interval of indeterminacy تازه ابهام
interval of inedterminacy بازه ابهام
interval of integration فاصله انتگرالگیری، بازه انتگرال گیری
interval of ratio measurement اندازه گیری فاصله ای یا نسبی
interval of variation فاصله تغییرات، حدود تغییرات
interval or scale مقیاس فاصله ای یا نسبی
interval scale مقیاس رتبه ای، مقیاس فاصله ای
interval subset زیرمجموعه بازه
intervalic فاصله ای
interviewer پرسشگر، مصاحبه کننده
interviewer bias اریبی پرسشگر
into غیر پوشا، به تو، در، بتوی
into mapping نگاشت بتوی
intra پیشوندی به معنی داخل، داخل، در طی، تو
intra block درون بلوکی
intra block effects اثر های درون، رده ای
intra class correlation همبستگی درون-رده ای
intraclass داخل گروه ها
intracluster درون خوشه ای
intracluster correlation همبستگی داخل خوشه ها
intransitive ناتراگذر، نامتعدی
intransitive group گروه ناترایا
intransitive permutation تبدیل غیر انتقال پذیر
intransitive relation رابطه غیر انتقال پذیر
intrinsic اصلی، باطنی، ذاتی، اندرونی
intrinsic equation معادله ذاتی
intrinsic equations معادله های ذاتی
intrinsic equations of a space curve معادلات ذاتی یک منحنی فضائی
intrinsic geometry هندسه ذاتی
intrinsic properties ویژگی های ذاتی
intrinsic properties of a curve خصوصیت ذاتی منحنی
introduce معرفی شدن، عرضه کردن، معرفی کردن، در نظر گرفتن، مطرح کردن، نشان دادن، تعریف کردن، آشنا کردن
introduction مقدمه، پیش گفتار، دیباچه
introductory مقدماتی
intuition شهود، دریافت ناگهانی، درک مستقیم، اشراق، بصیرت، بینش
intuitionalism شهودگرایی
intuitionastic mathematics ریاضیات شهودی
intuitionism شهودگرایی
intuitionistic اشراقی، شهودی، ادراکی
intuitionistic logic منطق شهودی
intuitionistic mathematics ریاضیات شهودی
intuitition  
intuitive دریافتی، شهودی، ادراکی
intuitive principle of abstraction اصل ضهودی تجرید
intuitively به طور شهودی
invalid نادرست، غیرمجاز، ناکافی، ضعیف، نامعتبر
invalidity بی اعتباری، عدم اعتبار
invariable نامتغیر، تغییر ناپذیر، پایا، ثابت، استوار، بی تغییر، پابرجا
invariance ناوردایی
invariance of cross ratio ناوردایی نسبت ناهمساز
invariance principle اصل ناوردایی
invariance theorem قضیه ناوردایی
invariance under similarity transformation پایایی تحت تبدیل تشابه
invariant تغییر ناپذیر، نامتغیر، پایدار، پایا، ناوردا
invariant delta function تابع دلتای ناوردا
invariant direction امتداد خاص، امتداد ممتاز، امتداد تغییر ناپذیر، امتداد پایا، جهت ثابت
invariant distribution توزیع ناوردا
invariant element عنصر ثابت
invariant estimator برآورد کننده ناوردا
invariant factor عامل پایدار، سازه پایا
invariant measure اندازه ناوردا
invariant metric متریک ناوردا
invariant property ویژگی ناوردا
invariant subgroup زیرگروه نامتغیر، زیرگروه ثابت، زیرگروه تغییر ناپذیر، زیرگروه پایا
invariant subset زیرمجموعه ثابت
invariant subspace زیرفضای ناوردا
invariant vector بردار خاص، بردارممتاز، بردار تغییر ناپذیر، بردار پایا
invariants of an abelian group ثابت های یک گروه آبلی
invent ابداع کردن، اختراع کردن، جعل کردن
inventive ابداعی، اختراعی
inventor جاعل، مخترع
inventory موجودی کالا، موجودی، انبار داری، کنترل موجودی، دفتر دارایی، دفتر موجودی، موجودی انبار، سیاهه، صورت اموال
inventory card کارت انبار
inventory control کنترل موجودی کالا، کنترل موجودی
inventory control theory نظریه کنترل موجودی
inventory count شمارش موجودی
inventory model مدل موجودی، مدل انبارداری
inventory problem مسأله انبارداری
inventory reserve اندوخته موجودی کالا
inventory turnover گردش موجودی
inverse وارون، معکوس، عکس، منعکس، وارونه
inverse analytic function تابع تحلیلی وارون
inverse bijection دوسوئی عکس
inverse classes کلاس های معکوس
inverse correlation همبستگی غیر مستقیم
inverse correspondence تناظر وارون
inverse element عنصر عکس، عامل معکوس، عضو معکوس، عضو وارون، عنصر وارون
inverse formula فرمول معکوس
inverse formula for fourier transforms فرمول معکوس برای تبدیلات فوریه
inverse fourier transform تبدیل معکوس فوریه
inverse function تابع معکوس
inverse function theorem قضیه تابع معکوس
inverse hyprbolic functions توابع هذلولی معکوس، توابع معکوس هیپربولیک
inverse image نقش معکوس
inverse image of a set نگاره وارون مجموعه
inverse image of point تصویر معکوس نقطه
inverse image of under تصویر معکوس … تحت
inverse image under نقش معکوس تحت
inverse image with respect to نقش معکوس تحت
inverse interpolation درونیابی وارون، درونیابی معکوس
inverse Laplace transform تبدیل لاپلاس معکوس
inverse logarithm لگاریتم معکوس، پادلگاریتم، آنتی لگاریتم
inverse mapping نگاشت وارون، مطابقه عکس
inverse matrix ماتریس وارون، ماتریس عکس، ماتریس معکوس
inverse matrix calculation محاسبه ماتریس معکوس
inverse matrix condition for existence شرط وجود ماتریس معکوس
inverse matrix definition تعریف ماتریس معکوس
inverse morphism ریختی وارون
inverse number عدد عکس، عدد معکوس
inverse of a function معکوس یک تابع
inverse of a point منعکس نقطه
inverse of a proposition نقیض یک گزاره
inverse of function عکس تابع
inverse of image عکس تصویر
inverse of matrix عکس ماتریس، معکوس ماتریس
inverse of ratio عکس کسر، کسر معکوس
inverse operation عمل معکوس، عمل وارون
inverse order ترتیب معکوس
inverse point نقطه معکوس
inverse points نقاط منعکس
inverse probability احتمال معکوس، احتمال وارون
inverse proportion تناسب معکوس، نسبت متکافی، تکافی نسبت
inverse ratio عکس کسر، نسبت معکوس، کسر معکوس
inverse relation نسبت معکوس، رابطه معکوس
inverse relationship بستگی معکوس
inverse tangent تانژانت معکوس
inverse to itself معکوس خودش
inverse transformation تبدیل معکوس، ترادیسی وارون، تبدیل وارون
inverse trigonometric function تابع مثلثاتی معکوس
inverse trigonometric functions تابع های مثلثاتی وارون، توابع مثلثاتی معکوس
inverse variation تغییر به نسبت عکس
inversely معکوس، برعکس، به طور معکوس
inversely congruent figures شکل های معکوسا همنهشت
inversely induced topology توپولوژی نگار وارون
inversely proportional متناسب معکوس، معکوسا متناسب
inversely proportional quantities کمیت های معکوسا متناسب
indirectly proportional quantities کمیت های معکوسا متناسب
inversely similar مجانس معکوس، معکوسا متشابه، معکوسا مشابه
inverses of hyperbolic functions معکوس های توابع هذلولی گون
inversion انعکاس
inversion formula فرمول انعکاس، فرمول معکوس، دستور معکوس کردن
inversion formula for fourier transfor فرمول معکوس برای تبدیل لاپلاس
inversion formulas فرمول های انعکاس
inversion of permutation انعکاس در تبدیل
inversor عاکس
invert معکوس کردن، عکس کردن معکوس، وارون کردن
inverted عکس شده، معکوس شده
inverted proportion خلاف نسبت، عکس نسبت
inverted transform تبدیل وارون
inverter عکس کننده، معکوس کننده
invertibility وارون پذیری، قلب پذیری
invertible معکوس پذیر
invertible element عنصر وارون پذیر
invertible element of a ring عنصر وارون پذیر حلقه
invertible function تابع معکوس پذیر
invertible linear transformation تبدیل خطی معکوسپذیر
invertible matrix ماتریس عکس پذیر، ماتریس معکوس پذیر، ماتریس وارون پذیر
invertible transformation تبدیل معکوسپذیر
investigate بازجوئی کردن، بررسی، بررسی کردن، تحقیق کردن، وارسی کردن، پژوهیدن
investigation بررسی، رسیدگی، بازرسی، تحقیق، تحلیل، بحث، پژوهش، مطالعه
investigator پژوهشگر، بازجو، محقق
investment سرمایه گذاری
investment problem مسأله سرمایه گذاری
invisible نامرئی
invoice سیاهه، صورت خرید، صورت حساب
involute گسترده، پیچ، گسترنده، باز شده، گسترنده، گسترش دهنده
involute curve منحنی گسترده
involute of a curve گسترنده خم
involute of a space curve گسترده یک منحنی فضایی
involute of a surface گسترده یک سطح
involute of circle پیچ دایره
involute of the circle گسترده یک دایره
involution به توان رسانی، برگشت، تضامن، بسط
involution in a banach algebra برگشت در جبر باناخ
involution law قانون برگشتی، قانون برگشت
involution of algebraic correspondence برگشت تناظر جبری
involutive element عنصر تضامنی
involutory تضامنی
involutory matrix ماتریس خودوارون
involutory property خاصیت تو در تو
involutory property duality خاصیت تو در تو دوگانی
involutory system دستگاه برگشتی
involve همراه بودن، ناشی شدن، عبارت است از، به کار رفتن، مستلزم بودن، متضمن بودن، شامل شدن، ایجاب کردن
invoming inspection بازرسی ورودی
inward به طرف داخل، درونگرا
inward vector برداردرونگرا
irrationable نامناسب، نامستدل
irrational ناگویا، اصم، گنگ، عدد اصم، عدد ناگویا، عدد گنگ
irrational algebraic surface رویه جبری گنگ
irrational equation معادله اصم، معادله گنگ
irrational exponent نماینده اصم، نماینده گنگ، توان ناگویا، نمای گنگ، توان گنگ
irrational function تابع گنگ
irrational number عدد گنگ
irrational root ریشه اصم
irrationality اصمیت، اصم بودن، گنگی
irreducibility تحویل ناپذیری
irreducibility theorem قضیه تحویلناپذیری
irreducible ساده نشدنی، تحویل ناپذیر، کاهش نیافتنی، تجزیه ناپذیر
irreducible 3 manifold خمینه سه بعدی تحویل ناپذیر
irreducible case حالت تحویل ناپذیر
casus irreducibilis حالت تحویل ناپذیر
irreducible character مشخصه تحویل ناپذیر، مشخصه ساده
irreducible component مولفه تحویل ناپذیر
irreducible continuous geometry هندسه پیوسته تحویل ناپذیر
irreducible element عضو تحویل ناپذیر
irreducible element of a ring عنصر تحویل ناپذیر حلقه
irreducible equation معادله تحویل ناپذیر
irreducible factor سازه تحویل ناپذیر
irreducible form صورت تحویل ناپذیر، صورت ساده نشدنی
irreducible ideal ایده آل تحویل ناپذیر
irreducible k module k-مدول تحویل ناپذیر
irreducible markov chain زنجیر تحویل ناپذیر مارکوف
irreducible module مدول تحویل ناپذیر
irreducible polynomial چندجمله ای تحویل ناپذیر
irreducible R-module R – مدول تحویل ناپذیر
irreducible radical رادیکال تحویل ناپذیر
irreducible representation نمایش تحویل ناپذیر
irreducible riemannian manifold خمینه ریمانی تحویل ناپذیر
irreducible ring حلقه تحویل ناپذیر
irreducible set مجموعه تحویل ناپذیر
irreducible symmetric hermitian space فضای ارمیتی متقارن تحویل ناپذیر
irreducible tensor تانسور تحویل ناپذیر
irreducible variety چندگونای تحویل ناپذیر
irredundant نا فزونه، غیر زائد
irredundant decomposition تجزیه نافزونه
irredundant intersection اشتراک نافزونه
irreflexive ضد بازتابی، ضد انعکاسی، نابازتابی، غیر انعکاسی
irreflexive relation رابطه نا بازتابی
irregular نامنظم، بی قاعده، غیر عادی
irregular matrix ماتریس نامنظم
irregular permutation جایگشت نامنظم، جانشینی غیر منظم
irregular point for a set نقطه غیر عادی مجموعه
irregular polygon چندضلعی غیر منتظم، چندضلعی نامنظم
irregular singular point نقطه تکین غیر عادی
irregular surface سطح نامنظم
irremovable انتقال ناپذیر
irremovable discontinuity ناپیوستگی رفع ناشدنی
irrespective بدون توجه
irreversible embrittlement تردی غیر برگشت پذیر
irreversible process فرآیند برگشت ناپذیر
irrevocable documentary credit اعتبار اسنادی غیر قابل فسخ، اعتبار اسنادی برگشت پذیر
irrotational بی چرخش، غیر چرخشی، نا دورانی
irrotational field میدان بدون چرخش
irrotational flow جریان غیر دورانی
irrotational vector field میدان برداری بی ناو
is allowed مجاز باشد، معتبر باشد
is an element of یک عنصر … است
is called خوانده می شود
is concerned with getting متوجه خواندن
is considered to be فرض می شود
is contained in زیرمجموعه، زیرمجموعه … است، در درون … قرار دارد، در داخل … بودن، داخل … است، در … قرار دارد
is coupled وصل کرده است
is defined as بنا به تعریف، چنین تعریف می کنیم
is determined تعریف شده است
is due to از … ناشی می شود، قرار است، منسوب است
is found به دست می آوریم، پیدا می کنیم
is included in در داخل … بودن
is inversely proportinal نسبت معکوس دارد
is irrelevant مربوط نیست
is isomorphic to با … یکسان است
is meant مورد نظر می باشد
is not obligatory صرف نظر کردن
is preferrable to نسبت به … ترجیح دارد
is refered to توصیه می شود
is said to be گویند
is subject to اگر قرار باشد، وارد شدن
is the same as برابر است
is understand نشان دهنده این است، به مفهوم این است که، عبارت است از
is unrestricted هیچ گونه محدودیتی ندارد
is useful سودمند است
iso یک، یکسان
iso cost lines خطوط هم هزینه، منحنی های سطح، خطوط هم خرجی
isobar همفشار
isobaric surface رویه تک فشار، رویه ثابت فشار
isochronous همزمان
isochronous curve منحنی همزمان
isoclinal هم شیبی، هم شیب، یک شیبه
isodiametric متساوی القطر
isogonal همزاویه ای، متساوی الزوایا، مطابق، تک گوشه ای، دارای زاویه های برابر، هم زاویه
isogonal mapping نگاشت هم زاویه ای
isogonal transformation تبدیل حافظ زاویه
isogonic متساوی الزوایا
isolate مجزا کردن، جدا کردن
isolate point نقطه منفرد، نقطه مجزا
isolated تنها، منزوی، منفرد، جدا
isolated critical بحرانی منزوی
isolated critical point نقطه بحرانی منزوی
isolated ordinal number عدد ترتیبی تنها
isolated point نقطه تنها
acnode نقطه تنها، نقطه مزدوج
isolated primary component مولفه ابتدایی تنها
isolated real root ریشه حقیقی منزوی، ریشه حقیقی منفرد
isolated set مجموعه تنها
isolated singular point نقطه استثنایی تنها، نقطه تکین تنها
isolated singularity تکینی تنها
isolated square مربع تنها، مربع منفرد
isolated vertex رأس تنها
isolated zero صفر منفرد
isolated zeros صفر های تنها
isolation تنهائی، انفراد
isomer هم فرمول، هم ترکیب، ایزومر
isomerism هم ترکیبی، هم فرمولی
isometer طولپای
isometric هم مقیاس، ایزومتریک، همانمتری
isometric axonometry محورسنجی طولپای
isometric graph گراف یکریخت
isometric mapping نگاشت طولپای
isometric projection تصویر هم مقیاس
isometric spaces فضا های طول پای
isometric surfaces رویه های طولپای
isometry ایزومتری، همانمتری، همسنجی، طولپایی، یکمتری، حافظ اندازه، تبدیل حافظ طول
isomorph یکسان، هم ریخت، همسان
isomorphic یکسان، هم ریخت، همسان، یک ریخت
isomorphic algebraic systems دستگاه های جبری یکریخت
isomorphic boolean algebra جبر بولی یک ریخت
isomorphic graphs گراف های یکریخت
isomorphic groups گروه های یکریخت
isomorphic lattice شبکه یک ریخت
isomorphism یکریختی
isomorphism of fields ایزومورفیسم هیئت ها، هم ریختی هیئت ها، ایزومورفیسم میدان ها
isomorphism of groups ایزومورفیسم گروه، هم ریخت گروه ها، ایزومورفیسم گروه ها
isomorphism of ordered sets ایزومورفیسم مجموعه های مرتب، هم ریختی مجموعه های مرتب
isomorphism of rings هم ریختی حلقه ها، ایزومورفیسم حلقه ها
isomorphism theorems قضایای ایزومرفیسم
isomorphous همسان، هم شکل، هم ریخت
isomorphy هم ریختی، ایزومورفی، همشکلی، یکدستی
isoperimeter inequality نامساوی هم پیرامونی
isoperimetric هم محیط، هم پیرامون، متساوی المحیط
isoperimetric curves خم های برابر محیط
isoperimetric inequalities نابرابری های برابر-محیطی
isoperimetric problems مساله های برابر-محیطی
isoperimetrical هم پیرامون، متساوی المحیط
isoperimetry هم پیرامونی
isoresource curve منحنی منبع همسان
isosceles مثلث متساوی الساقین، متساوی الساقین
isosceles spherical triangle مثلث کروی متساوی الساقین
isosceles trapezoid ذوزنقه متساوی الساقین
isosceles trapozoid ذوزنقه متساوی الساقین
isosceles triangle مثلث متساوی الساقین، مثلث دو پهلو برابر، مثلث راست پای
isothere منحنی، ایزومتر
isotherm همدما
isothermal هم دما، حرارت تابستانی یکسان
isothermal conjugate system of curves on a surface دستگاه مزدوج منحنی های هم دما روی یک سطح
isothermal coordinates مختصات تکدمایی
isothermal expansion انبساط همدمایی
isothermal lines خط های تکدما
isothermal parameters پارامتر های تکدمایی
isothermal transformation استحاله در دمای ثابت، استحاله ایزوترم
isothermic هم دما
isothermic family of curves on a surface دسته منحنی های هم دما روی یک سطح
isotone همنوا، ایزوتون، هم نوترون
isotonic همنوا
isotopy ایزوتوپی
isotrope متحدالخواص، ایزوتروپ، همسان، تکروند، متشابه الامتداد، یکسانگرد
isotropic متجانس، یکسان گرد، همسان گرد، همگن، همروند، ایزوتروپ
isotropic curve منحنی همگن، منحنی ایزوتروپ
isotropic lines خطوط متشابه الامتداد، خطوط تکروند
isotropic plane صفحه ایزوتروپ
isotropy همروندی، همسانگردی، متحدالخواصی، ایزوتروپی
isotropy subgroup زیرگروه هم روندی
issue ناشی شدن، نتیجه بحث، صادر شدن، موضوع، انتشار دادن، شماره، عمل
issued stock سهام منتشره
issuing صدور کالا از انبار
it can be seen that می توان تحقیق کرد که
it follow that در نتیجه خواهیم داشت، در این صورت
it is advisable بهتر است
it is common practice معمولا، امری معمولی است
it is common practice to معمولا
it is convenient کار را ساده می کند
it is convenient to بهتر است، شایسته است
it is customary معمولا
it is easy to draw رسم … آسان است
it is easy to verify به آسانی ثابت می شود
it is found that ملاحظه می شود که
it is normal بهتر است
it is possible to می توان
it is readily seen به سادگی معلوم می شود که
it is required to بخواهیم، می خواهیم، مطلوب است
it is then advisable به همین مناسبت توصیه می شود که
it is understood that معلوم باشد، بدانیم
it means یعنی
it should be noted that لازم به یادآوری است که
it was found that معلوم شد که
it would be unfortunate صحیح نیست، درست نیست
it’s useful بهتر است که
italicised کج شده
item عنصر، داده، بخش، عنوان، قلم، جنس، داده اطلاعاتی، فقره، مورد
item by item sequential plan طرح نمونه گیری پی در پی قلم به قلم
itemize قلم به قلم نوشتن، جزء به جزء مشخص کردن، جزء به جزء مرتب کردن، جزء به جزء تجزیه و تحلیل کردن
itemized price list لیست جزء به جزء قیمت
iterate تکرار کردن، بارستن
iterated مکرر، بارسته
iterated integral انتگرال مکرر
iterated integration انتگرال گیری مکرر
iterated kernel هسته مکرر
iterated limit حد مکرر
iterated series سری مکرر
repeated series سری مکرر
iteration بارست، از سرگیری، پیاپی، تکرار، تسلسل
iteration method روش تکرار
iteration process روش مبتنی بر تکرار
iterative ترجیعی، تکراری
iterative improvement اصلاح تکراری
iterative method روش تکراری
iterative process فرآیند تکراری
iterative step قذم تکراری
its argument آرگومان خود را
itself خود، هم
ivertible function تابع وارون پذیر
ivertible matrix ماتریس وارون پذیر
j دهمین حرف الفبای انگلیسی
jackson networks شبکه های جکسون
jacobi condition شرط ژاکوبی
Jacobi differential equation معادله دیفرانسیل ژاکوبی
jacobi field میدان ژاکوبی
jacobi identity اتحاد ژاکوبی
jacobi imaginary transformations تبدیل های انگاری ژاکوبی
jacobi inverse problem مسأله وارون ژاکوبی
jacobi matrix ژاکوبی ماتریس
jacobi method روش ژاکوبی
Jacobi polynomials چندجمله ای های ژاکوبی
jacobi symbol نماد ژاکوبی
jacobi transformation تبدیل ژاکوبی
jacobi’s identity اتحاد ژاکوبی
jacobi’s polynomials چندجمله ای های ژاکوبی
jacobi’s theorem قضیه ژاکوبی
jacobian دترمینان ژاکوبی، ژاکوبی، ژاکوبین
jacobian determinant دترمینان ژاکوبی، ژاکوبی
jacobian elliptic functions توابع بیضوی ژاکوبی
jacobian matrix ماتریس ژاکوبین، ماتریس ژاکوبی
jacobian of n functions in n variables ژاکوبین n تابع ِ n متغیره
jacobian of transform ژاکوبین تبدیل
jacobian of transformation ژاکوبین تبدیل
jacobian variety چندگونای ژاکوبی
jacobson radical رادیکال جیکوبسن
jag دندانه دار کردن، دندانه، بریدگی
jagged دندانه دار، اره مانند، پله ای
jaggy دندانه ای
jam گیر کردن، مسدود کردن، تراکم، فشرده شدن
jamming انسداد، مسدود کردن
jansen’s inequality نامساوی جانسن
jargon زبان نامفهوم
jensen formula فرمول ینسن
jensen inequality نابرابری ینسن
jerk کشش، ضربه، برخورد، تکان تکان
jig الگوی کار، الگو، قید، هدایت کننده ابزار، گیره، راهنما، راهنمای کار
jig and fixture قید و بند
jig boring سوراخ کاری دقیق
job وظیفه، شغل، کار، پست
job analysis تجزیه و تحلیل شغل، تحلیل و بررسی حرفه، کارشکافی
job centered متمرکز روی کار، کار مدار
job classification طبقه بندی مشاغل، طبقه بندی شغل
job enlargement عناصر تشکیل دهنده شغل، گسترش محدوده مشاغل، توسعه کار
job evaluation ارزیابی شغل، ارزشیابی شغل
job group گروه شغلی، رسته شغلی
job hazards خطرات شغلی
job hierarchy سلسله مراتب شغلی
job knowledge کاردانی، معلومات شغلی
job order سفارش کار
job order costing هزینه یابی سفارش کار
job planning برنامه ریزی شغلی
job production تولید تکی (تکسازی)
job rating ارزیابی شغل، تقویم شغل، نرخ گذاری کار
job satisfaction رضایت شغلی
job sequence توالی کار ها
job shop scheduling زمان بندی کار در کارگاه
job shop work کار کارگاهی
job standard معیار کار
job surrounding شرایط کار، محیط کار
job task pyramid هرم وظایف، سلسله مراتب رسمی شغلی، نمودار سازمان رسمی
job training آموزش حرفه ای
jodgement حکم، قضاوت، تصدیق
jodgement sample نمونه قضایی
jodgement sampling نمونه برداری قضاوتی
join الحاق کردن، متصل نمودن، پیوستن، جفت شدن، وصل شدن، الحاق، وصل، اجتماع، اتحاد، وصل کردن، متصل کردن، ملحق شدن، ملحق کردن، اتصال
join irreducible تحویل ناپذیر الحاقی
join irreducible decomposition تجزیه تحویل ناپذیر الحاقی
join of elements in a lattice وست عنصر ها در مشبکه
join of sets الحاق مجموعه ها
join of two subgroups وست دو زیرگروه
joining rate نرخ اتصال
joint همبند، مشترک، مفصل، اتصال، توأم، زانویی، بند، درز، اتصالی، لولا، چفت، متصل، متحد، شکاف
joint bayesian distribution توزیع بیزی مشترک
joint characteristic function تابع مشخص توأم
joint denial نفی مشترک، ترکیب عطفی دو نقیض، نفی مضاعف
joint density چگالی توأم
joint density function تابع چگای توأم
joint design طرح اتصال
joint distribution توزیع توأم، توزیع مشترک، بخش مشترک
joint distribution function تابع توزیع توأم، تابع پخش توأم
joint effects تأثیرات مشترک
joint frequency function تابع چگالی توأم
joint gap درز جوش
joint informations اطلاعات مشترک
joint marginal distribution توزیع حاشیه ای توأم
joint occurence فراوانی مشترک
joint parameter spaces فضاهای پارامتری مشترک
joint penetra on عمق نفوذ اتصال
joint probabilities احتمالات توأم، احتمالات مشترک، احتمالات همبسته
joint probability density چگالی احتمال مشترک
joint probability distribution توزیع احتمال توأم، توزیع حاشیه ای توأم
joint probability function تابع احتمال توأم
joint probability table جدول احتمال توأم، جدول احتمال مشترک
joint products محصولات پیوسته، محصولات توأم
joint random variable متغیر تصادفی توأم
joint restraint مهار اضافی اتصال
joint stock company شرکت سهامی
joint venture سرمایه گذاری کلی، سرمایه گذاری شراکتی
jointly با هم، مشترکا، توأما
jointly continuous پیوسته توأم
jointly distributed مشترکا توزیع شده، توأما توزیع شده
jolt type machine ماشین رها کن
jolting بالا بردن و رها کردن
Jordan ژردان
jordan algebra جبر ژوردان
jordan arc کمان ژوردان، قوس ژوردان
Jordan block قالب ژردان
Jordan canonical form فرم متعارف ژردان
jordan content محتوای ژوردان
jordan curve منحنی ژردان، خم ژوردان، خم بسته ساده
jordan curve theorem قضیه منحنی ژوردن، قضیه خم ژوردان
jordan domain حوزه ژوردان
Jordan form فرم ژردان
jordan matrix ماتریس ژردان
jordan measurable set مجموعه اندازه پذیر ژردان، مجموعه دارای اندازه ژردان
jordan measure اندازه ژوردان
jordan test آزمون ژردان
jordan theorem on fourier series قضیه ژردان در مورد سری های فوریه
jordan’s lemma لم ژوردان
joukowski transformation تبدیل ژوکوفسکی، تبدیل حافظ زاویه
joule واحد کار، انرژی و حرارت در دستگاه SI تقریبا
journal دفتر روزنامه، سرمحور، تکیه گاه اصلی، دفتر روزانه
journal book دفتر روزنامه
journal voucher برگه روزنامه، سند حسابداری، مدرک روزنامه، سند روزنامه
journalize در دفتر روزنامه ثبت کردن، در دفتر روزنامه وارد کردن
joystick دسته فرمان
judge داور
judgement قضاوت، داوری، فتوی، رأی، حکم
judgement methods روش های نظری
judgement sampling نمونه برداری مبتنی بر قضاوت
jump پرش، جهش، افزایش ناگهانی
jump cut broach خانکش با دندانه جهت دار
jump discontinuity ناپیوستگی جهشی
ordinary discontinuity ناپیوستگی جهشی
jump statement دستور پرشی، دستور شرطی
junction نقطه اتصال، برخوردگاه، اتصال، ارتباط، پیوندگاه، پیوند، انشعاب، نقطه اتصال، محل ربط، مفصل
junction point نقطه اتصال
junior کوچکتر، کهتر
junior grade employee کارمند دونپایه
jupiter سیاره مشتری
just فقط
just as before که مثل حالت قبل است
just as in درست مشابه قسمت
justifiable قابل تصدیق، صدق پذیر، توجیه پذیر، قابل توجیه
justifiable excuse عذر موجه
justification اثبات، دلیل، صدق، توجیه
justify توجیه کردن، توجهی کردن، دلیل آوردن، صدق کردن
juxtapose پهلوی هم گذاشتن
juxtaposition پهلوی هم گذاری، پهلوی هم نهادن، همجواری، کنار هم قرار دادن
k یازدهمین حرف الفبای انگلیسی
k cycle k سیکل، k-دور
k dimensional space فضای k بعدی
k dimensional subspace زیرفضای k بعدی
k fold مکرر مرتبه k
k group k-گروه
k permutation k-جایگشت
k ply permutations تبدیلات انتقال پذیر k گانه
k ply transitive group گروه انتقال پذیر k گانه
k regular k-منتظم
k sample problem مساله -kنمونه گیری
k transitive permutation گروه k-ترایا جایگشتی
k variate normal distribution k توزیع نرمال متغیره
kappa کاپا، حرف دهم الفبای یونانی
karnaugh map نقشه کارنو
karush kuhn tucher conditions duality دوگانی شرایط کروش-کان-تاکر
keep accounts حساب های دایمی
keep in ذخیره شده
keep in mind به خاطر داشتن، یادآور شدن
keep track of مورد توجه قرار دادن، پردازش کردن، پی گیری و دنبال کردن
keeping in mind با در نظر گرفتن
kelvin functions تابع های کلوین
kepler laws قانون های کپلر
kerf شکاف، پهنای برش، شکاف برش، خار
kernel هسته، شالوده، مغز، کرنل
kernel function تابع هسته
kernel of a homomorphism هسته هم ریختی
kernel of a transformation هسته یک تبدیل
kernel of an integral equation هسته معادله انتگرالی
kernel of an integral transform هسته تبدیل انتگرالی
kernel of linear mapping هسته نگاشت خطی
kev کلید، خار، دکمه، واحد انرژی مساوی هزار الکترون ولت
key زبانه، کلید، خار، دکمه، میله اتصال
key board صفحه کلید، صفحه کلیدی، تخته کلید، صفحه شستی ها، مجموعه شستی ها
key dirve taper nose دماغه مخروطی خارخور
key hole type die قالب سوراخ کلیدی
key industry صنعت کلیدی، صنعت عمده، صنعت اساسی، صنعت پایه ای، صنایع ماشین سازی، صنایع مادر
key job شغل مهم، شغل کلیدی، شغل اصلی، شغل حساس، شغل عمده
key man عضو حساس، عضو مؤثر
key operation عمل کلیدی
key personnel کادر مؤثر، کادر اصلی، کادر حساس، پرسنل حساس
key punch کلید منگنه، منگنه کلیدی، دکمه منگنه
key resource منابع کلیدی
key vaiable متغیر کلیدی
keyboard صفحه کلید
keying قطع متناوب، جازدن، قطع و وصل کردن، درگیر کردن، زخمی کردن
keyseat rule خط کش مخصوص جاخار
keyway جاخار، شیار خار، جای خار
khayyam newton binomial دوجمله ای خیام-نیوتن
khinchin theorem قضیه خینچین
kick press پرس ضربه ای
killed steel فولاد آرام، فولاد کشته
killing differential equation معادله دیفرانسیل کیلینگ
killing fire گرمای آرام کردن، بالاترین حد درجه حرارت
Killing vector field میدان برداری کیلینگ
kilo پیشوندی به معنی هزار
kilogram کیلوگرم، هزار گرم
kilometer کیلومتر، یک هزار متر
kilometric کیلومتری
kinematics سینماتیک، حرکت شناسی
kinetic جنبشی
kinetic energy انرژی جنبشی
kinetic friction اصطکاک جنبشی
kinetics علم اثر نیرو بر حرکت اجسام مادی، سینتیک، جنبش شناسی
kink تاب، گره زدن، گره، گره خوردن، پیچ دار کردن
kleen closure پوشش کلین، بستار کلین
klein bottle بطری کلاین
klein four group گروه چهارتایی کلاین، گروه چهار کلاین
klein group گروه کلاین
klein’s four group گروه چهار تائی کلاین
knack مهارت، فن
knapsack problem مسأله کوله پشتی، مسأله سبکی کوله بار
kneading ورز دادن، ورز
knee زانو، زانویی، مفصل
knee type milling machine ماشین فرز زانویی
kneecap کاسه زانو، کاسه زانویی
kneejoint مفصل زانو، مفصل زانویی
knob گره، دستگیره گوی شکل، شستی، ضامن، تکمه، برآمدگی
knock out pin میله بیرون انداز، میله پران
knot گره دریایی، گره، واحد سرعت دریایی معادل با 6076.1 فوت در ساعت، واحد سرعت باد
knot group گروه گرهی
knot how دانش فنی، دانش و فن، مهارت، فوت و فن، لم، طرز کار
knot theory نظریه گره
knowing that با این فرض که، به شرطی که، با علم به این که
knowledge دانش، اطلاعات، معرفت
known معلوم، داده
knurl کنگره دار، کنگره، آجدار، آجزنی، آج، مخطط
Kolmogorov axiom اصل موضوع کولموگوروف
Kolmogorov backward equation معادله پسرو کولموگوروف
kolmogorov equation معادله کولموگروف
kolmogorov forward equation معادله پیشرو کولموگوروف
Kolmogorov inequalities نابرابری های کولموگوروف
kolmogorov sinai invariant ناوردای کولموگوروف-سینایی، آنتروپی تبدیل
kolmogorov’s form of the law of large numbers قانون اعداد بزرگ به صورت کولموگوروف
kolmogorov’s form of the strong law of large numbers قانون قوی اعداد بزرگ به صورت کولموگوروف
kolmogorov’s inequality نامساوی کولموگوروف
kolmogorov’s system of axioms of probablity دستگاه اصول کولموگوروف احتمال
konig’s symbol نماد کونیگ
konigsberg bridges problem مسأله پل های کونیگسبرگ
kotone ستون
krein milman theorem قضیه کراین-میلمن
Kronecker delta دلتای کرونکر
kronecker index شاخص کرونکر
Kronecker product حاصلضرب کرونکر
kronecker set مجموعه کرونکر
krull’s theorem قضیه کرول
kruskal wallis test آزمون کروسکال-والیس
kuhn’s modified gradient ضریب تعدیل کوهن
kummer relation رابطه کومر
kummer’s equation معادله کومر
kummer’s test for convergence آزمون همگرائی کومر
kuratowski graphs گراف های کوراتوفسکی
Kuratowski space فضای کوراتوفسکی
kurtosis کشیدگی، ستیغ، انحنا، پخی
kurtosis coefficient ضریب کشیدگی

 

 

منبع: ایران ترجمه

آمار: 3,827
: اصطلاحات ریاضی, ترجمه متون انگلیسی ریاضی, ترجمه مقالات انگلیسی ریاضی, ترجمه مقاله انگلیسی ریاضی, ترجمه مقاله ریاضی فارسی به انگلیسی, ریاضی, لغات ریاضی
نوشتهٔ پیشین اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۲۵) نوشتهٔ بعدی اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۲۷)

مطالب مشابه

اصطلاحات حسابداری و ریاضی و آمار (۲۶)

مارس 3, 2018saeid

اصطلاحات حسابداری و ریاضی و آمار (۱۷)

مارس 2, 2018saeid

اصطلاحات حسابداری و ریاضی و آمار (۳۶)

مارس 4, 2018saeid

اطلاعات تماس

آدرس دفتر مرکزی : خیابان 13 آبان ، روبروی پژوهشکده تعلیم و تربیت

تلفن دفتر مرکزی : 66396881-021

پشتیبانی تلفنی : 43 10 623 0936

پشتیبانی تلگرام : 6162 177 0937

نماد اعتماد الکترونیک

پرداخت آنلاین

درگاه آنلاین بانک ملت

نوشته‌های تازه

  • قیمت ترجمه انگلیسی به فارسی و دیگر زبانها
  • ترجمه متون تخصصی مدیریت مالی
  • ترجمه متون تخصصی مهندسی هوافضا

چت تلگرام