مرکز ترجمه گهر
  • ورود / ثبت نام
  • صفحه اصلی
  • ثبت سفارش
  • لیست قیمت ترجمه
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • خدمات ما
    • ترجمه متون تخصصی
    • ترجمه تجاری و اداری
    • ترجمه متون تخصصی ویژه
    • ترجمه دانشگاهی
    • ترجمه رزومه
    • ترجمه کتاب
    • ترجمه فوری
  • راهنما
    • پذیرش نمایندگی
    • راهنمای ارسال سفارش
    • راهنمای پرداخت هزینه
  • سوالات متداول

اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۳۰)

آموزش زبان, ترجمهفوریه 7, 2016saeid

اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (30)

Accounting terms – Part 30

 

o پانزدهمین حرف الفبای انگلیسی
o notation نماد o
obelisk چندوجهی مربع القاعده، هرم ناقص
obey تبعیت کردن، پیروی کردن
object شیء، جسم، موضوع، هدف، مقصد، مقصود، چیز، شکل، منحنی
object language زبان موضوعی
object of expriment هدف آزمایش
object program برنامه مقصد، برنامه ریزی مقصد
object variable متغیر شیء
objective عینی، هدف، منظور، مقصود، برونی، عملی
objective contour نمودار تابع هدف
objective criterion معیار عینی، ضابطه عینی
objective function تابع هدف
objective probability احتمال ابژکتیو
objects of expriment هدف های آزمایش
oblate جمع شده
oblate ellipsoid بیضوی پخ
oblate spheroid کره وار پخت
oblateness ضریب فشردگی
obligation تکلیف، التزام، بدهی، مسئولیت، تعهد
obligatory ضروری، الزامی
oblique مورب، مایل، کج
oblique angle زاویه ناقائمه، زاویه حاد یا منفرجه، زاویه غیر قائمه
oblique asymptote مجانب مایل
oblique axonometry محورسنجی مایل
oblique circular cone مخروط مایل دوار، مخروط مستدیر مایل
oblique circular cylinder استوانه مستدیر مایل
oblique cone مخروط مایل
oblique coordinates مختصات مایل
oblique cutting برشکاری مورب
oblique cylinder استوانه مایل، ستون کژ
oblique line خط مایل
oblique parallelepiped متوازی السطوح مایل
oblique plane صفحه مایل
oblique prism منشور مایل
oblique projection تصویر مایل
oblique pyramid هرم مایل
oblique triangle مثلث نا قائمه
obliquely به صورت مایل، به طور اریب یا مایل
obliqueness کجی، تمایل
obliquity میل، انحراف
oblong مستطیل
oblong number عدد غیری
oblongated امتداد یافته
obovate مقطع طولی تخم مرغ
obscure پیچیده و مبهم
observability قابلیت رؤیت
observable چشمگیر، قابل ملاحظه
observable variate متغیر مشاهده شدنی
observation مشاهده کردن، تنظیم، معاینه، کنترل، دقت، مشاهده، دیده بانی، ملاحظه، نتیجه، رصد
observation outcomes نتایج مشاهدات
observational مشاهده ای
observatory رصد خانه
observe حفظ کردن، مشاهده کردن، ملاحظه کردن، برقرار بودن، رعایت شدن، نگریستن
observe frequencies فراوانی های آزمایشی، فراوانی های واقعی
observe frequency فراوانی مشاهده شده
observe probits جستجو های مشاهده شده
observe value مقدار مشاهده شده
observed frequency فراوانی مشاهده شده، فراوانی مشهود
observer ناظر، شنونده، شاهد، راصد
obsolescence قدیمی شدن، کهنگی و منسوخ شدن، کهنگی و فرسودگی
obsolescent technology تکنولوژی ناباب
obstacle سد، مانع
obtain به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن
obtuse منفرجه، منفرجه الزاویه، منفرج الزاویه
obtuse angle زاویه منفرجه
obtuse angled triangle مثلث منفرجه الزوایا
obtuse triangle مثلث منفرجه، مثلث منفرجه الزاویه
obverse طرف مقابل، معکوس، نقیض
obversion استنتاج معکوس، عدول محمول
obvert نقض کردن، نمای چیزی را عوض کردن
obverted contrapositive عکس نقیض
obviate رفع کردن، رفع نیاز کردن
obvious روشن، آشکار، معلوم، واضح، بدیهی
obviously واضح است که، آشکارا، به طور آشکار
occasion موقع، مورد، فرصت
occupancy problem مسأله اشغال کردن
occupancy theory نظریه اشتغال
occupation اشغال، تصرف
occupational hazards خطرات شغلی
occupational safety ایمنی حرفه ای
occupy فراگرفتن، اشغال کردن، قرارداشتن، اختیار کردن، تصرف کردن
occur برخورد کردن، اتفاق افتادن، ظاهر شدن، پیش آمدن، واقع شدن، رخ دادن
occur on فرد بودن
occurrence رخداد، وقوع، رخداد، رویداد
occurrence of an event وقوع یک پیشامد، وقوع یک پدیده
octa هشت، پیشوندی به معنای هشت
octad هشت تائی، هشت
octagon هشت ضلعی
octagonal هشت ضلعی شکل، هشت گوشه ای
octagonal group گروه هشت وجهی
octagonal ingot شمش هشت ضلعی
octahedral group گروه هشت وجهی
octahedron هشت وجهی
octal مربوط به هشت، هشت تائی
octal number system دستگاه هشت هشتی اعداد
octamerous هشت هشت، هشت جزئی، دارای ساختمانی با اجزاء هشت تائی
octangular هشت گوشه
octant هشت یک، یک هشتم
octic هشتمین
octic group گروه هشتمین
octillion اکتیلیون عدد 1027 در دستگاه آمریکایی و 1048 در دستگاه انگلیسی
octo هشت
odd فرد
odd function تابع فرد
odd integer عدد صحیح فرد
odd inversion انعکاس فرد
odd number عدد فرد، طاق
odd permutation جایگشت فرد
odd polynomial چندجمله ای فرد
oddness فرد بودن
odds بخت، شانس
odds ratio کسر برتری
oddy odd فردالفرد
of a through b از a تا b
of characteristic از مشخص
of class از رده ی
of degree n از درجه n
of finite characteristic از مشخص متناهی
of integration انتگرالگیری
of linear transformations تبدیل های خطی
of maximum length با بیشترین طول
of order n از مرتبه n
of pertaining to در رابطه با، مربوط به
of which در حالتی که، در حالی که، حال آن که
of which n n تا از آنها
of which two که دو تای آنها
off مبداء، منشاء، قطع، خاموش، باز، عضوهای غیر واقع بر، روی … نباشد
off line بدون ارتباط مستقیم، خارج از خط، خط خاموش، قطع، برون خطی
off peak hour ساعت عادی مصرف برق
off time مرخصی، زمان توقف، زمان خاموشی، وقت آزاد
offer داشته باشد، پیشنهاد، عرضه
office supplies ملزومات اداری
official structure ساختار اداری، ساختار رسمی، سازمان رسمی، ساخت سازمان رسمی
offset خارج از مرکز، خارج از خط، زانو، متنافر، خنثی کردن، متعادل ساختن، انحراف، جبران کردن
offspring فرزند
oft recurring statement گزاره دائما در حال تکرار
often بیشتر، اغلب، بسیار اتفاق می افتد
ogives نمودار های اجایو
oil circulation system سیستم گردش روغن
oil cuchion بالشتک روغنی
old قبلی
old coordinate system دستگاه مختصات پیشین، دستگاه هماراهای پیشین
omission قلم افتادگی، حذف
omit حذف کردن
on روی
on a circle واقع روی یک دایره، روی یک دایره، بر یک دایره، واقع بر دایره
on a keyboard در یک صفحه کلید
on a line در یک خط
on and off متناوب، نوبتی، قطع و وصل
on line ارتباط مستقیم، با ارتباط مستقیم، در خط، در مدار، درون خطی، روی خط
on line terminal پایانه پیوسته
on passing to درباره ی
on the basis of با توجه به
on the contrary برخلاف، برعکس
once زمانی که، یکبار، همین که
once again مجدد، بار دیگر
ond limit حد یکطرفی
ond sided vderivative مشتق یکطرفی
ond surface رویه یکجانبه
one یک
one can می توان
one dimension set مجموعه یک بعدی
one dimensional یک بعدی
one dimensional distribution law قانون توزیع یک متغیره، قانون توزیع یک بعدی
one dimensional probability distribution توزیع احتمال یک بعدی
one dimensional random variable کمیت تصادفی یک بعدی
one dimensional space فضای یک بعدی
one element مجموعه تک عنصری
one element set مجموعه یک یک عنصری
one hundred percent inspection بازرسی صددرصد
one layout آرایش یکطرفه
one line روی خط
one many relation نسبت یک به چند
one material problem مسأله تک محصولی
one off production تولید تکی
one one یک به یک
one or more یک یا چند
one parameter family خانواده یک پارامتری
one parameter group گروه یک پارامتری
one parameter subgroup زیرگروه یک پارامتری
one poini compactification فشرده سازی یک نقطه ای
one point compactification فشرده سازی یک نقطه ای
one point confidence set مجموعه اعتماد یک نقطه ای
one possibility یک راه ممکن
one sample problem مساله یک نمونه ای
one sample runs test آزمون سری های یک نمونه ای
one sample sign test آزمون علامت یک نمونه ای
one sheet یک پارچه، یک پارچه ای
one sheet hyperboloid هذلولیوار یکپارچه
one shot یک باره ای
one shot sampling نمونه گیری یکباره ای
one sided یکطرفه، یک پهلو، یک جانبه
one sided bayesian interval فاصله بیزی یکطرفه
one sided continuity پیوستگی یکطرفه
one sided derivative مشتق یکطرفه
one sided limit حد یکطرفه
one sided limits حدود یکطرفه
one sided surface سطح یکطرفه
one sided test آزمون یکطرفه
one single strand machine ماشین یک رشته ای
one space فضای یک بعدی
one step تک گام
one step method روش تک گامی
one step transition matrix ماتریس انتقال وضعیت یک مرحله ای
one tailed یکطرفه، یک دامنه، یک دنبالی
one tailed test آزمون یک دامنه ای،
one to one یک به یک
one to one continuous function تابع پیوسته یک به یک
one to one correspondence تناظر یک به یک
one to one function تابع یک به یک
one to one mapping گسترش دوسویی، نگاشت یک به یک
one to one onto دوسویی، یک به یک پوشا
one to one relation رابطه دو سویی، رابطه یک به یک
one to one transformation تبدیل دو سویی، تبدیل یک به یک
one valued یک مقداری، یک ارزشی
one valued function تابع تک مقداری، تابع یک مقداری، تابع یک ارزشی
one way یکطرفه، یک راهه، یک جانبه، یکراهی
one way analysis of variance تحلیل واریانس یک عاملی، تحلیل واریانس یکطرفه
one way classification طبقه بندی یکطرفه
oneness وحدانیت، یگانگی
ones اینها، آنها
only if فقط وقتی که، فقط اگر
onto بر روی، پوشا
onto function تابع پوشا، تابع به رو، تابع پوششی
onto mapping نگاشت پوشا، نگاشت بروی
onto transformation تبدیل پوشا
opaque ناشفاف، تیره، کدر، مات
oparation table جدول عمل
opcode کد عمل، عملیاتی
open باز
open ball گوی باز
open base پایه باز
open closed interval بازه باز-بسته
open cover پوشش باز
open covering پوشش باز
open covering of a set پوشش باز مجموعه
open curve خم باز، منحنی باز، منحنی غیر بسته
open disc قرص باز
open end budget بودجه نامحدود
open ended راه به در
open ended questionnaire پرسشنامه آزاد
open half space نیم فضای باز
open interval بازه باز
open loop حلقه باز، مدار باز
open manifold خمینه باز
open mapping نگاشت باز
open mapping theorem قضیه نگاشت باز
open multi dimensional interval سنگفرش باز
open neighborhood همسایگی باز
open region ناحیه باز
open sentence گزاره نما، گزاره باز
open sequence system سیستم با توالی باز
open set مجموعه باز
open set of point مجموعه باز نقاط
open simplex سادک باز
open statement گزاره باز، گزاره نما
open subgroup زیرگروه باز
open system نظام باز، سیستم باز
open train نورد یک رشته ای
open traverse خط شکسته باز
open unit interval بازه یکه باز
opening فرجه
opening inventory موجودی کالای ابتدای دوره
openning سوراخ
operand عامل، کارگزار، عملوند
operate عمل کردن
operating عملکرد، عامل
operating characteristic مشخصه عملکرد،
operating characteristic curve خم مشخصه عملکرد، منحنی مشخصه عمل، منحنی مشخصه عملکرد، منحنی مشخصه عملیاتی
operating cost هزینه بهره برداری، هزینه عملیاتی، هزینه راهبری
operating efficiency کارایی عملیاتی
operating expense هزینه عملکرد، هزینه عملیات بهره برداری، هزینه عملیات
operating function تابع عمل کننده
operating leverage اهرم عملیاتی
operating managers مدیران عملیاتی
operating manual راهنمایی عملیاتی، کتاب دستی عملیاتی، دستور کار، دستورالعمل
operating system سیستم تنظیم کننده، سیستم کارنمایی، سیستم عامل
operation عمل
operation characteristic curve منحنی مشخصه عمل
operation of a group عمل گروه
operation process chart نمودار فراگرد عملیاتی، نمودار فرآیند عملیات، جدول اجرای عملیات
operation research پژوهش عملیاتی، بررسی عملیات، تحقیق عملیات، پژوهش عملیات
operation sheet برگه عملیات، فرم عملیات
operation symbol علامت عمل، علامت رمز
operational عملی، عملگری
operational calculus حساب عملی، حساب عملگری
operational mathod روش عملگری، روش عملی
operational method روش عملگری
operational planning طرحریزی عملیاتی، برنامه ریزی عملیات
operational research پژوهش عملیات، تحقیق عملیات، بررسی عملیات
operational symbol نماد عملیاتی
operations of arithmetic عملیات محاسباتی
operations research تحقیق در عملیات
operations set مجموعه عملیات
operative عملگر، عامل، عمل کننده، عملی، کارگر، مؤثر، فراونده
operator عملگر
operator algebra جبر عملگر ها
operator of integration عملگر انتگرال گیری
operator ring حلقه عملگر ها
opisometer وسیله اندازه گیری طول منحنی
opponent حریف، هماورد
opportunity cost هزینه فرصت، هزینه فرصت از دست رفته
opportunity curve منحنی فرصت
opportunity loss زیان غفلت، زیان از دست رفتن فرصت، فرصت از دست رفته، زیان فرصت
opportunity studies شناسایی و بررسی امکانات
oppose مخالفت کردن، ضدیت کردن، مقابله کردن
opposite مقابل، متقابل، مخالف، روبرو
opposite angles زاویه مقابل، زاویه های متقابل، زوایای روبرو، زوایای متقابل
opposite arrow فلش متقابل، پیکان متقابل
opposite number عدد مخالف
opposite of مخالف
opposite orientation سوی متقابل
opposite sense inequalities نامساوی های مختلف الجهت
opposite sides اضلاع روبرو
opposite vector بردار متقابل
oppositely متقابلا
opposition مقابلت، تقابل
optical مربوط به چشم، چشمی
optical comparator مقایسه گر نوری، کمپراتور نوری
optical property of conics ویژگی اپتیکی مقطع های مخروطی، خاصیت نوری مقاطع مخروطی
optical property of conies ویژگی اپتیکی مقطع های مخروطی
optics اپتیک، نورشناسی، فیزیک نور، عمل نور، علم مناظر
optimal مطلوب، اپتیمال، بهین
optimal basic feasible solution جواب شدنی پایه بهینه
optimal basis پایه بهینه
optimal block design طرح بلوکی اپتیمال
optimal bounded variables متغیر های کراندار بهینه
optimal control کنترل اپتیمال
optimal control problem مسأله کنترل بهینه
optimal decision تصمیم اپتیمال
optimal extreme point نقطه رأسی بهینه
optimal feasible solution جواب ممکن بهینه
optimal frequency فرکانس بهینه، بسامد، تواتر بهینه
optimal location problem nonbasic مسأله موقعیت بهینه
optimal point نقطه مطلوب
optimal policy سیاست بهینه
optimal solution جواب بهینه
optimal strategy استراتژی بهینه
optimal system دستگاه اپتیمال
optimality اپتیمم بودن، بهینگی
optimality at بهینگی در
optimality condition شرط بهینگی
optimality conditions criterion nonbasic معیار/شرایط بهینگی، غیر پایه
optimality criterion معیار بهینگی
optimalize به سطح مطلوب رسانیدن
optimistic خوشبینانه
optimistic estimate تخمین خوشبینانه، براورد خوشبینانه
optimistic time زمان خوشبینی کامل، زمان خوشبینانه
optimization اپتیمم سازی، بهینه سازی
optimization problem مساله بهینه سازی
optimization theory نظریه اپتیمم سازی، نظریه بهینه سازی
optimize بهینه یافتن، بهینه ساختن، بهینه کردن
optimizing بهینه سازی
optimum اپتیمم، حداکثر، بهترین، مطلوب، بهینه، بهترین، حد بهینه، بهین، حد متناسب، دلخواه، وضع مطلوب، حد مطلوب، مناسب، به حد مطلوب
optimum allocation تخصیص اپتیمم
optimum design طراحی بهینه، طرح بهینه
optimum maintenance program برنامه نگهداری بهینه
optimum output بازده مطلوب
optimum plant size اندازه بهینه واحد تولید
optimum point نقطه بهینه
optimum policy سیاست بهینه
optimum size of clusters اندازه بهینه خوشه ها
optimum work period مناسبترین طول زمان کار، طول دوره کار مطلوب
option اختیار معامله، انتخاب معامله، خیار، شق، حق انتخاب، اختیار
option sampling نمونه گیری اختیاری
optional sampling نمونه گیری اختیاری
optional time زمان اختیاری
or یا
or else یا به طریق دیگر، یا به طریقی دیگر
or equal to یا مساوی
or function تابع یا
or if و اگر، و هرگاه
or simply یا به صورت ساده تر
orb جسم کروی، گوی، بدور چیزی
orbed کروی، گرد
orbicularity به طور کروی، به طور مدور، کروی بودن، کیفیت گرد
orbiculate کروی، گرد، مدور
orbit دایره وار، حرکت کردن، بدور مداری گشتن، قلمرو، مدار، مسیر
orbit determination تعیین مدار
orbit of x under g مدار x بوسیله g
orbit space فضای مداری
orbital مداری، مدار، مسیر، مسیری
orbital elements عنصر های مداری
orbital motion حرکت مداری
orbital velocity سرعت مداری
orbiting rocket موشک مدار گرد
order مرتبه
order axioms اصول موضوع ترتیب، اصل های موضوع ترتیب
order confirmation تأیید سفارش
order form برگه سفارش، فرم سفارش، فرم سفارشدهی
order interval فاصله سفارش
order mapping نگاشت ترتیب
order of a branch point مرتبه نقطه شاخه ای
order of a contact مرتبه تماس
order of a cyclic group مرتبه یک گروه دوره ای
order of a derivative مرتبه مشتق
order of a determinant مرتبه یک دترمینان
order of a differential equation مرتبه معادله دیفرانسیل
order of a group مرتبه گروه، مرتبه یک گروه، رتبه یک گروه
order of a lipschitz mapping درجه یک نگاشت لیپ شیتز، قدرنسبت نگاشت لیپ شیتسی
order of a matrix مرتبه ماتریس
order of a multiplicity مرتبه تکرار
order of a pole مرتبه قطب، مرتبه یک قطب
order of a polynomial مرتبه چندجمله ای
order of a radical مرتبه رادیکال، فرجه یک رادیکال
order of a root مرتبه ریشه، مرتبه تکرار یک ریشه، رتبه یک ریشه
order of a subgroup مرتبه یک زیرگروه
order of a zero مرتبه یک صفر
order of an algebraic curve or surface مرتبه منحنی یا سطح جبری
order of an element مرتبه عنصر، دوره یک عنصر
order of an equation درجه یک معادله
order of an infinitesimal مرتبه یک بینهایت کوچک
order of an infinity درجه یک بینهایت بزرگ
order of contact مرتبه تماس
order of convergence مرتبه همگرایی
order of elements of a group رتبه عناصر یک گروه
order of group درجه گروه، مرتبه گروه
order of magnitude درجه قدرت، درجه بزرگی، مرتبه بزرگی
order of matrix مرتبه ماتریس
order of multiplicity مرتبه تکرار
order of the number line ترتیب روی محور اعداد
order point system سیستم نقطه سفارش
order preserving حافظ ترتیب
order preserving function تابع حافظ ترتیب
order properties ویژگی های ترتیب
order properties of the real numbers خواص ترتیبی اعداد حقیقی
order relation رابطه ترتیب، رابطه ترتیبی، ترتیب
order relative to مرتبه نسبت به
order reversing قلب کننده ترتیب، عاکس ترتیب
order size اندازه سفارش، مقدار سفارش
order statistic آمار ترتیبی، آماره ترتیبی
order topology توپولوژی ترتیبی، توپولوژی ترتیب
order type نوع ترتیب
ordered مرتب
ordered additive group گروه جمعی مرتب
ordered basis پایه مرتب
ordered couple زوج مرتب
ordered element عضو مرتب
ordered field هیئت مرتب، میدان مرتب، هیأت مرتب
ordered group گروه مرتب
ordered mapping نگاشت مرتب
ordered n tuple n تایی مرتب
ordered n tuples n تایی مرتب،
ordered number اعداد مرتب
ordered numbers اعداد مرتب
ordered pair جفت مرتب، زوج مرتب
ordered partition افراز مرتب
ordered partitions افراز های مرتب
ordered product حاصلضرب مرتب شده
ordered quadruple چارتایی مرتب، چهارتائی مرتب
ordered relation رابطه ترتیب
ordered ring حلقه مرتب
ordered rooted tree درخت ریشه دار مرتب
ordered sample نمونه مرتب
ordered samples نمونه های مرتب
ordered set دسته مرتب، مجموعه مرتب
ordered sets مجموعه های مرتب
ordered subset زیرمجموعه مرتب
ordered triple سه تایی مرتب
ordered union اجتماع ترتیبی
ordering مرتب کردن، ترتیب، ترتیبی، مرتب سازی، رابطه ترتیبی
ordering axiom اصل موضوع ترتیب
ordering cost هزینه سفارش
ordering relation رابطه ترتیبی، نسبت ترتیبی
ordering time زمان سفارش
orderings ترتیب ها
orderless بی ترتیب، بی نظم
orderly به طور مرتب، مرتبا
ordinal ترتیبی، عدد ترتیبی
ordinal measurement اندازه گیری رتبه ای
ordinal nubmer عدد ترتیبی
ordinal number عدد ترتیبی
ordinal numbers اعداد ترتیبی
ordinal product حاصلضرب ترتیبی
ordinal scale مقیاس رتبه ای
ordinal sum حاصل جمع ترتیبی
ordinals arithmetics حساب اعداد ترتیبی
ordinals product ضرب اعداد ترتیبی
ordinals sum حاصلجمع اعداد ترتیبی
ordinary عادی
ordinary case cycloid curve خم چرخنما حالت معمولی
ordinary depreciation استهلاک عادی
ordinary derivative مشتق معمولی
ordinary differential equation معادله دیفرانسیل معمولی
ordinary differential equation of the first order معادله دیفرانسیل معمولی مرتبه اول
ordinary differential operator عملگر دیفرانسیل معمولی
ordinary discontinuity ناپیوستگی معمولی
ordinary double point نقطه مضاعف معمولی
ordinary fraction کسر معمولی، کسر متعارفی
ordinary interest بهره ساده، بهره عادی
ordinary point نقطه معمولی
ordinary point of a curve نقطه عادی یک منحنی، نقطه ساده خم، نقطه معمولی خم
ordinary point of an analytic set نقطه ساده مجموعه تحلیلی
ordinary rooted tree درخت ریشه دار معمولی
ordinary share سهم معمولی، سهم عادی
ordinary singularity تکینی معمولی
ordinate رست، عرض، عرض یک نقطه در صفحه مختصات
ordinate of a point عرض نقطه
ordinate set مجموعه عرضی، مجموعه عرض
ordination طبقه بندی، دسته بندی
organic آلی، حیاتی، مربوط به حیات
organization تشکیلات، مؤسسه، سازماندهی، سازمان
organization chart نمودار سازمانی، نمودار سازمان
organization level رده سازمانی، سطح سازمانی، طبقه سازمانی
organization planning طرحریزی سازمانی
organization unit واحد سازمان
organizational chart نمودار سازمانی
organizational level رده سازمانی، سطح سازمانی
organizational pyramid هرم سازمانی
organizational structure ساخت سازمانی
organize سازمان دادن، مرتب کردن
organizing تشکیل سازمان، سازماندهی
orient جهت یابی کردن، رسم شدن، جهت تعیین کردن، جهت انتخاب کردن
orientable جهت پذیر، سو پذیر
orientable surface رویه جهت پذیر
orientable topological manifold خمینه توپولوژیک جهت پذیر
orientable trajectory مسیر جهت پذیر
orientation جهت
orientation of a topological manifold جهت دهی خمینه توپولوژیک
orientation preserving جهت نگهدار، حافظ جهت
orientation preserving mapping نگاشت جهت برگردان، نگاشت جهت نگهدار
orientation reversing جهت برگردان، حافظ جهت
orientation reversing mapping نگاشت جهت برگردان
oriented جهت دار، سو دار
oriented atlas اطلس جهت دار
oriented curve خم جهت دار
oriented manifold خمینه جهت دار
oriented plane هامن جهت دار
oriented simplex سادک جهتدار
oriented surface رویه جهت دار
oriented tangent line خط مماس جهت دار
orienting جهتدهی، جهت دادن
orifice سوراخ، روزنه، دهانه، محل بازشدن، دریچه ورودی، مجرا، ورودی
origin مبدا
origin of a ray مبدأ پرتو، مبداء یک شعاع، مبداء یک نیم خط
origin of a reference مبداء یک چارچوب
origin of cartesian coordinates مبداء دستگاه مختصات دکارتی
origin of coordinates مبداء مختصات
origin of vector مبداء بردار
origin orthocenter پیشوندی به معنای راست و مستقیم، محل برخورد سه ارتفاع مثلث
original نسخه اصلی، نمونه اصلی، اصلی، اولیه، آغازین، آغازی
original assumption فرض اصلی
original axiom اصل موضوع اولیه
original diagram نمودار اولیه
original matrix ماتری اصلی
original observations مشاهدات اصلی
original scores نمره های اصلی، نمره های خام
original set مجموعه اصلی
original statement گزاره اصلی
original tree درخت اصلی، درخت اولیه
originally در ابتدا، در آغاز
orthic triangle پادک، مثلث پادک
ortho complement متمم قائم
orthocenter نقطه تقاطع سه ارتفاع یک مثلث
orthodromie ارتودرومی
orthogonal متعامد
orthogonal affinity تبدیل آفین قائم
orthogonal axonometry محور سنجی قائم
orthogonal basis پایه متعامد
orthogonal circles دوایر متعامد
orthogonal complement متمم متعامد، متمم قائم، مکمل عمودی
orthogonal complement group گروه مکمل متعامد
orthogonal complement group projection تصویر گروه مکمل متعامد
orthogonal component مؤلفه قائم
orthogonal contacts مقایسه های متعامد
orthogonal coordinate system دستگاه مختصات متعامد، دستگاه مختصات قائم
orthogonal coordinates مختصات متعامد
orthogonal curves خم های بر هم عمود
orthogonal curvilinear coordiantes مختصات خمیده خطی متعامد
orthogonal curvilinear coordinates مختصات خمیده خطی متعامد
orthogonal cutting بریدن متعامد، برشکاری متعامد
orthogonal decomposition theorem قضیه تجزیه متعامد
orthogonal expansion بسط متعامد
orthogonal functions تابع های متعامد
orthogonal group گروه متعامد
orthogonal transformation group گروه متعامد
orthogonal latin squares مربع های لاتین متعامد
orthogonal linear transformation تبدیل خطی متعامد
orthogonal lines خط های متعامد
orthogonal matrices ماتریس های عمودی، ماتریس های قائم
orthogonal matrix ماتریس متعامد
orthogonal polynomial چندجمله ای متعامد
orthogonal polynomials چندجمله ای های متعامد
orthogonal projection تصویر متعامد
orthogonal series of functions سری متعامد تابع ها
orthogonal set مجموعه متعامد
orthogonal similarity تشابه متعامد
orthogonal system دستگاه متعامد
orthogonal system of curves on a surface دستگاه منحنی های متعامد روی یک سطح
orthogonal system of functions دستگاه توابع متعامد
orthogonal to عمود بر
orthogonal trajectories مسیر های متعامد
orthogonal trajectory مسیر قائم
orthogonal transformation تبدیل عمودی
orthogonal transformation group گروه تبدیل متعامد
orthogonal trihedron کنج سه قائمه، سه وجهی سه قائم
orthogonal trijectories مسیر های عمودی، مسیر های قائم
orthogonal vector بردار متعامد
orthogonal vectors بردار های عمود بر هم، بردار های متعامد
orthogonality تعامد
orthogonality condition شرط متعامد بودن
orthogonality relation رابطه تعامد
orthogonality relations روابط تعامد
orthogonalization تعامد سازی، عمود سازی، متعامد سازی
orthogonalization process فرآیند عمودسازی، فرآیند متعامد سازی، پروسه متعامد سازی
orthogonalization theorem قضیه عمود سازی، قضیه متعامد سازی
orthographic دارای خطوط عمودی، دارای زوایای قائمه، قائم
orthographic projection تصویر قائم
orthonormal متعامد یکه، راست هنجار، متعامد
orthonormal basis پایه متعامد یکه
orthonormal coordinates مختصات یکامتعامد
orthonormal functions تابع های یکامتعامد
orthonormal plane صفحه مختصات قائم
orthonormal set مجموعه متعامد یکه
orthonormal system دستگها متعامد بهنجار، دستگاه متعامد یکه، دستگاه یکامتعامد
orthonormal vectors بردار های یکا متعامد
orthonormality یکامتعامد بودن
orthonormalization یکا متعامد سازی
orthonormalize متعامد و یکه کردن، یکامتعامد سازی، متعامد سازی کردن
orthonormalized eigenfunction ویژه تابع یکامتعامد شده
orthotropic دارای محور اصلی کمابیش قائم
oscillate نوسان کردن
oscillate boundedly با دامنه محدود نوسان کردن، دارای نوسان محدود بودن
oscillate unboundedly با دامنه نامحدود نوسان کردن، دارای نوسان نامحدود بودن
oscillating نوسانی
oscillating series سری نوسانی
oscillation نوسان
oscillation of a function نوسان تابع
oscillation of a function at a point نوسان تابع در یک نقطه
oscillator نوسانساز، نوسانگر
oscillatory نوسانی
oscillatory function تابع نوسانی
oscillatory motion حرکت نوسانی
oscillatory phenomenon پدیده نوسانی
oscilliation حرکت نوسانی، ارزش، نوسان
oscillograph نوسان نگار
oscilloscope نوسان نما
osculate بوسیدن
osculating بوسان
osculating circle دایره بوسان
osculating parabola سهمی بوسان
osculating plane صفحه بوسان
osculating sphere کره بوسان
osculating sphere of a space curve at a point کره بوسان یک منحنی فضائی در یک نقطه
osculation بوسیدن
osculation circle دایره بوسان
osculation plane صفحه بوسان
osculation point نقطه بوسان
osculator بوسان
osculatory بوسان
ostrogradski theorem قضیه انتگرادسکی
other آخر، دیگر، سایر
other than به غیر از، غیر از، متفاوت با، مخالف
other than itself غیر از خودش
otherwise روش دوم، روش دیگر، در غیر این صورت، خلاف آن
ounce اونس، واحد وزن انگلیسی معادل یک شانزدهم
out خارج، بیرون، از
out of bowl tooling ابزاربندی برون کاسه ای
out of phase خارج از فاز
out of stock غیر موجود
outcome برآمد، پیشامد ساده، رویداد، پی آمد، نتجیه، حاصل، برآمد، رویداد
outcomes favourable to events نتایج مساعد بر حادثه
outcomes of trials نتایج آزمایش ها
outdegree درجه خروجی
outer خارجی
outer automorphism خوددیسگی بیرونی، خودریختی برونی
outer composition ترکیب خارجی
outer content محتوای خارجی
outer harmonic measure اندازه همساز برونی
outer jordan content محتوای ژردان خارجی
outer measure اندازه برونی، اندازه خارجی
outer operation عمل خارجی
outer product حاصل ضرب خارجی، حاصل ضرب برداری
outer product of two vectors حاصل ضرب خارجی دو بردار، حاصل ضرب برداری دو بردار
outer region ناحیه خارجی
outer sum مجموع خارجی
outflow جریان
outgoing خروجی
outlet دریچه خروجی، مجرای خروجی، خروجی، دررو
outlier دور افتاده
outline طرح، توضیح دادن، گرداگرد، شرح دادن، طرح کردن، پیرامون، رئوس مطالب، زمینه، مرز
output عدد خروجی، خروجی، بازده، ستاده، برونداد، محصول، گرفته شده، حاصل، توان خروجی، ظرفیت، صادره، نتیجه، به دست آمده، صادرات
output bit بیت خروجی
output data داده های خروجی، اطلاعات خروجی، داده خروجی
output report گزارش خروجی، گزارش خارج شده از سیستم
outside بیرون، بیرونی، خارج، خارج از…، بیرون از…
outside caliper پرگار خارج، پرگار خارجی، اندازه گیر خارجی، اندازه گیر قسمت خارجی، قطرسنج خارجی
outward برونسو، خارجی، به طرف خارج، ظاهری، بیرونی، برونگرا
outward vector بردار برونگرا
oval خاگی، تخم مرغی، بادامی
oval of cassini مرغانه کاسینی
ovally به شکل تخم مرغ
ovaloid تخم مرغی
ovals of cassini منحنی تخم مرغی شکل
over روی، در، بالا، بالائی، رویی، زیل، به پایان رساندن
over a در a، روی a
over a set a روی مجموعه a
over all کل، سطح، همه
over come بر طرف کردن
over critical damping میرائی فوق بحرانی
over flow سرریز
over loading سربار گذاری
over relaxation فوق رهایی
over ring حلقه فراگیر
over shoot جهش
over step بر پله
over stimate کران بالا
over which که در آن
over write پاک شدن
overal control کنترل سراسری
overall روی هم، جامع، سرتاسر، کل، همه سطح کل
overall development plan برنامه کلی توسعه
overcritical damping میرایی فوق بحرانی
overdamped فوق میرائی، میرائی زیاد
overdamped oscillation نوسان فوق میرا
overdamping میرائی شدید
overdelivery اضافه تحویل، تحویل بیش از اندازه
overdetermined system دستگاه فرامعین
overestimate فزون برآورد، تخمین اضافی
overfield زبرهیأت
overflow تجاوز از حد، هزینه عمومی، سرریز، هزینه غیر تولیدی
overhaul پیاده کردن دستگاه، تعویض دوره ای، تعمیر دوره ای، تعمیر کلی، امتحان کردن، تعمیر کردن، تعمیرات اساسی
overhead سرانه
overhead cost هزینه بالاسری، هزینه سربار
overhead tool block قلمگیر بالاسری، کشوی ابزار بالاسر
overheating حرارت دادن بیش از حد
overlap تداخل کردن
overlapping پوشاندن، رویهم ریخته، روی هم افتادگی، همپوشی، تداخل، همپوشانی، سررفتن
overlapping circles دوایر متقاطع
overlapping intervals بازه های متداخل
overlapping loop حلقه روی هم افتاده
overlapping network شبکه همپوش
overlapping sets مجموعه های متقاطع
overly کاملا
override پاک کردن
overspread پوشاندن، گسترده، سراسری
overthwart به طور متقاطع، متقاطع، در عرض، عرضی
overtime اضافه کاری، ساعت فوق العاده، کار اضافی، اضافه کار
overtime premium فوق العاده اضافه کاری
ovoid خاکوار
owelty برابری

 

 

منبع: ایران ترجمه

آمار: 1,806
: اصطلاحات حسابداری و ریاضی, ترجمه مقالات حسابداری و ریاضی, ترجمه مقاله حسابداری و ریاضی, لغات حسابداری و ریاضی, مقالات حسابداری و ریاضی
نوشتهٔ پیشین اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۲۹) نوشتهٔ بعدی اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۳۱)

مطالب مشابه

اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۲۹)

فوریه 7, 2016saeid

اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۳۶)

فوریه 10, 2016saeid

اصطلاحات و لغات حسابداری و ریاضی و آمار (۳۴)

فوریه 9, 2016saeid

اطلاعات تماس

آدرس دفتر مرکزی : خیابان 13 آبان ، روبروی پژوهشکده تعلیم و تربیت

تلفن دفتر مرکزی : 66396881-021

پشتیبانی تلفنی : 43 10 623 0936

پشتیبانی تلگرام : 6162 177 0937

نماد اعتماد الکترونیک

پرداخت آنلاین

درگاه آنلاین بانک ملت

نوشته‌های تازه

  • قیمت ترجمه انگلیسی به فارسی و دیگر زبانها
  • ترجمه متون تخصصی مدیریت مالی
  • ترجمه متون تخصصی مهندسی هوافضا

چت تلگرام