در این مطلب سایت گهر ترنسلیت از سری قسمت های آموزشی و ارائه اصطلاحات و لغات تخصصی همه رشته ها، بخش چهارم از لغات تخصصی رشته مدیریت و اقتصاد را برای شما عزیزان تهیه و تنظیم کرده ایم. با ما همراه شوید
Management, Marketing, Economy and related terms – Part 4
|
|
چرخه تبدیل وجوه نقد | cash conversions cycle |
متوسط دوره وصول مطالبات | Average collection period |
متوسط دوره گردش موجود کالا | Inventory turnover in days |
متوسط دوره پرداخت بدهی | Average payment period |
نسبت سوددهی خالص عملیاتی | Net operating profitability |
نسبت بدهی | Debt ratio |
نسبت دارایی مالی به کل دارایی | Financial assets to total assets ratio |
قدرت نقدینگی شرکتها | Liquidity power of firms |
تامین مالی کوتاه مدت | Short term financing |
سرمایه گذاری کوتاه مدت | Short term investment |
موجود کالا | Inventory |
ریسک نقدینگی | Liquidity risk |
استراتژی جسورانه | Aggressive strategy |
استراتژی محافظه کارانه | Conservative strategy |
منابع سرمایه | Capital sources |
مصارف سرمایه | Capital uses |
هزینه سرمایه | capital cost |
پرداخت پیش از موعد | Pay in advance |
توزیع پیشین | prior distribution |
مطالبات | Collections |
دارایی های جاری | Current Assets |
بازده دارایی ها | return on assets |
ضرایب متغیر | Variable coefficients |
معادله رگرسیون | regression equation |
دوره ﻧﮕﻬﺪاری، دوره ابقا | Retention Period |
دوره ﻧﮕﻬﺪاری موجودی کالا | inventory retention period |
کمترین تفاوت معنادار | Least Significant Difference (LSD) |
کلمه غیرتکراری، تک نگاشتی | Unigram |
ارجاع کار به دیگری، ارجاع دعوی به دادگاه دیگر | Remit |
تفویض اختیارات | delegation of authorities |
مبلغ سرمایه گذاری / خرج شده، هزینه، خرج | outlay |
ادعا (حق مالی) باقیمانده | residual claim |
آزمون کلموگورف – اسمیرنف | Kolmogorov-Smirnov test |
خود همبستگی | Autocorrelation |
مقدار خطا، تلرانس | tolerance |
سطح معنی داری | significance level |
مدل اثرات ثابت | fixed effects model |
سطح اطمینان | confidence level |
ورود وجه نقد | cash in |
خروج وجه نقد | cash out |
تخفیف نقدی | cash discount |
نسبت سودآوری | profitability ratio |
تامین مالی خارجی | external financing |
ﺗﺎﺧﯿﺮ در ﭘﺮداﺧﺖ | Delay In Payment |
مضاربه | Contract of bailment |
مضاربه | Contract od co-partnership |
حقوق متمایز | differentiated rights |
پیش هزینه | Upfront cost |
نسبت دادن به | credited to |
پاسخ موجه | modal answer |
پاسخ های گزینه – بایستی | forced choice answers |
مدیریت ریسک سازمانی | enterprise risk management |
استقلال و بی طرفی | independence and objectivity |
کادر فروش و درآمدزای یک سازمان یا شرکت، واحد/ اداره/ سازمان جلویی، جلو دفتری (یا هرگونه فعالیتی که مستقما درگیر با مشتری است مثل مدیریت شکایات) | front-office |
واحدهای مدیریتی یا واحدهایی که ارتباط مستقیم با مشتریان ندارند، واحد/ اداره/ سازمان پشتی، عقب دفتری (یا هرگونه فعالیتی که مستقما درگیر با مشتری نیست مثل تدارکات) | back office |
فرآینده عمودی، به فرآیندی اطلاق می شود که به طور کامل در محدوده توابع و عملکردهای تجاری همانند فرآیند تحصیل مشتری قرار می گیرد | horizontal process |
فرآیند افقی، به فرآیند میان کارکردی، همانند فرآیند توسعه محصول، اطلاق می شود | Vertical process |
هزینه یابی هدف | target costing |
ارزیابی متوازن | Balanced Score Card (BSC) |
هزینه یابی بر مبنای فعالیت | Activity-Based-Costing |
هزینه یابی سفارش کار | job-order-costing |
هزینه یابی مرحله ای | process costing |
هزینه یابی کایزن | kaizen costing |
سیستم تولید درست به موقع | just-in-time |
ذیدخل/ جوانب ذیدخل، پشتیبان، ذی نفع | stakeholder |
جوانب ذیدخل، محیط های ذی نفع، محیط مرتبط و در قیاس با گروه های ذی نفع | stakeholder environments |
متغیر تعدیل کننده | moderating variable |
پراقتدار | Heavyweight / Heavy Weight |
انگیزه برای افزایش سرمایه گذاری جدید | Accelerator |
سرمایه گذاران و ثروتمندانی که برای شکل گیری شرکت های نوپا سرمایه گذاری می کنند و به آنها اصطلاحا فرشته گویند | Angle |
اختیار | Authority |
طرح شغلی یا طرح تجاری | Business Plan |
شخص یا موسسه ای که نقش واسطه برای به انجام رسیدن یک معامله را دارد | Broker |
مدیریت بر مبنای هدف | Management By Objective(MBO) |
سیستم تولید منعطف | Flexible Manufacturing System |
چرخه حیاط سازمانی | Organizational life cycle |
مدیریت پروژه | Project Management |
فرآیند | process |
گروه فرآیند ها | processes group |
فرآیندهای آغازین | initiating process |
فرآیندهای برنامه ریزی | planning process |
فرآیند های اجرا | executing process |
فرآیندهای کنترل | Controlling & monitoring processes |
فرآیند های پایانی | closing processes |
یکپارچگی مدیریت پروژه | project management integration |
مدیریت محدوده پروژه | project scope management |
مدیریت زمان پروژه | project time management |
مدیریت هزینه پروژه | project cost management |
مدیریت کیفیت پروژه | project quality management |
مدیریت منابع انسانی پروژه | project human resources management |
مدیریت ارتباطات پروژه | project communications management |
مدیریت ریسک پروژه | project risk management |
مدیریت تدارکات پروژه | project procurement management |
تدارکات | project procurement management |
ساختار شکست کار | WBS. Work Breakdown Structure |
ارزش حاصله/ارزش افزوده | EV. Earned Value |
مدریریت ارزش افزوده | EVM. Earned Value Management |
ساختار سازمانی اجرائی | OBS. Organizational Breakdown Structure |
مدیریت پروژه یا مدیر پروژه | PM. Project Management or Project Manager |
راهنمای مدیریت پروژه پیکره دانش | PMBOK. Project Management Body of Knowledge |
انجمن مدیریت پروژه | PMI .Project Management Institute |
مدیریت پروژه حرفه ای | PMP .Project Management Professional |
بیمه کیفیت | QA. Quality Assurance |
کنترل کیفیت | QC. Quality Control |
شرح کار یا صورت وضعیت | SOW. Statement of Work |
محدودیت ها | constraint |
ذی نفعان | stakeholders |
شاخص عملکرد جدول زمانبندی، با اثر بخشی کار متبط است و هرچه میزان آن به 1 نزدیکتر باشد بهتر است | (schedule performance index) SPI |
قلمرو پروژه، بازه محصولاتی است که پروژه تولید میکند | project scope |
قلمرو خزنده، روندی است که هنگامی رخ میدهد که مدیر پروژه اجازه دهد که حتی تغییرات کوچک هم وارد قلمرو پروژه شوند. | creep scope |
تایید قلمرو، روندی که طی آن مشتری پروژه محصول پروژه را میپذیرد. | scope verification |
هدف پروژه، بیان نتیجه روشنی که پروژه باید به آن دست پیدا کند. | project goal |
شروع پروژه، یک جلسه یا رخداد یا جشن برای معرفی پروژه است | project kickoff |
مرکز اطلاعات پروژه، در این اتاق مرکزی مجموعه ایی از مواد و موارد مرتبط با پروژه قرار دارد. | project information center |
دفتر مدیریت پروژه | (project management office) PMO |
نمودار شبکه ایی پروژه، نقشه سیال کاری است که باید انجام شود. | (project network diagram) PND |
فاز طرح ریزی پروژه، سنگ بنای یک پروژه موفق فاز طرح ریزی آن است. | project planning phase |
حامی پروژه، بنیانگذار پروژه، عامل اتصال مستقیم مدیر پروژه با مدیریت سازمان | project sponsor |
چشم انداز پروژه، در اصطلاح مدیریت پروژه توانائی دید روشن نسبت به محصولات پروژه و شناسائی راههای تولید آنهاست | project vision |
بیانیه هدف، بیانیه ایی است که به بیان دلیل تحقیق و انعکاس آن در پروژه پیشنهادی می پردازد. | propose statement |
تقاضای پیشنهاد طرح، تقاضای رسمی از طرف شرکت مشتری به پیمانکار برای ارائه طرحی که در آن، طرح پیشنهادی انجام کار و تخمین هزینه آمده است. | RFP (request for proposal) |
تقاضای لیست قیمت، درخواست خریدار از فروشنده برای ارسال لیست قیمت کالای تولید شده یا خدمات است. | RFQ (request for quote) |
تقویم منابع، در آن تعطیلات، محدودیتهای قرارداد کاری درباره کارها و سایر موارد آورده می شود. | Resource calendar |
مسیر بحرانی، ترتیب رخدادهایی است که تاریخ تکمیل پروژه را تعیین می کنند. | critical path |
روش مسیر بحرانی، یکی از مرسوم ترین راهها برای محاسبه زمان پایان پروژه است. | CPM (critical path method) |
قیود تعیین تاریخ | date constraints |
قیود نیمه انعطافی، این الزامات زمان ضرب العجل همراه خود دارند که لازمه انجام آنها این است که کار در تاریخ تعریف شده شروع و خاتمه یابد. | Semi-flexible constraints |
قیود قابل انعطاف، در این الزامات تاریخ خاصی برای کار تعریف نشده است، بلکه تنها به کارهای قبلی و بعدی خود محدودند. | flexible constraints |
ضرب العجل قابل انعطاف، ضرب العجلی است که تاریخ خاصی را برای زمان خاتمه تعیین نکرده است. | flexible dead line |
شناور. زمان یا کاری است که میتواند بدون آنکه سبب تاخیر زمان تکمیل پروژه گردد، وفقه داشته باشد. | (time or task) float |
کارهایی که رابطه ssدارند میتوانند باهم آغاز شوند ولی لازم نیست با هم تمام شوند. | (start to start) SS |
در کارهایی که رابطه sf دارند که بسیار نادر هم هست، کار اول شروع نمیشود مگر اینکه کار دوم تمام شده باشد. | (start to finish) SF |
به این مفهوم است که شروع کار را به یک تاریخ معین یا بعد از آن تاریخ مکلف کرده اید و زودتر از آن مقدور نیست. یک الزام نیمه انعطافی است | (start no earlier than) SNET |
به این مفهوم است که لازمه آن شروع کار تا درست قبل از تاریخ تعریف شده است و دیرتر از آن مقدور نیست. یک الزام نیمه انعطافی است. | (start no later than) SNLT |
در این موارد لازم است دو کار همزمان با هم و یا با فاصله معین خاتمه یابند. | (finish to finish) FF |
در این موارد کار دوم نمیتواند قبل از پایان کار اول شروع شود و باید با فاصله زمانی مشخص از پایان کار اول و در بهترین حالت بلافاصله بعد از خاتمه کار اول آغاز شود. | (finish to start) FS |
الزام این است که کار در راس یا بعد از تاریخ معین تمام شود و زودتر از آن مقدور نیست | (finish no earlier than) FNET |
الزام این است که کار در راس یا قبل از تاریخ معین تمام شود و دیرتر از آن مقدور نیست. | (finish no later than) NLTF |
فاصله زمانی، زمان بین کارهای پروژه است. | lag |
قانون پارکینسون، بیان میکند که کار تمام ظرف زمانی خود را پر میکند. یعنی هرچه به فعالیت زمان بیشتری اختصاص دهیم آن فعالیت بیشتر طول میکشد. | Law’s Parkinson |
الزامات منابع، هنگامی رخ میدهد که مدیر پروژه بنا به محدودیتهای خاص منابع دو کار را که میتوانند رابطه SS داشته باشند به شکل FS تعریف نماید. | resource constraints |
روش دلفی، یک روش پرس و جو از افراد خبره بدون ذکر نام و نشان افراد برای یافتن ریسک موجود در پروژه. | delphi technique |
طرح امکان سنجی، سند توضیحی و حاصل تحقیقی است که انجام داده اید. این طرح جهت تعیین اعتبار پروژه تدوین میشود. | feasibility plan |
پیش بینی، یک تخمین علمی از زمان تکمیل پروژه که میتواند معرف تعیین میزان هزینه انجام پروژه هم باشد. | forecasting |
نمودار گانت، تداخل کارها در انجام کار تکمیل پروژه را نشان میدهد. همینطور نمایانگر درصد پیشرفت فعالیتها و کل پروژه است. | gant chart |
گرت، تکنیک بررسی و برآورد گرافیکی، موفقیتهای شرطی، شاخه شاخه شدن و در حلقه افتادن کارها بنابر برآوردهای آماری است. | graphical evaluation and review) GERT technique) |
پرت، تکنیک بررسی و برآورد برنامه، یک ابزار زمانبندی شده است که از وزن متوسط برای پیش بینی طول مدت کارهای پروژه استفاده میکند. | PERT (program evaluation and review) technique |
نمودار تاثیر، این نمودار مشکلات تصمیم را آشکار میکند. تمامی اجزای متغییرها، تصمیمات و اهداف و تاثیر هرکدام را بر دیگری تعریف میکند. | influence diagram |
اهداف کوتاه مدت، رسیدن به این اهداف واسط نشان دهنده اتمام کاری بخصوص و برطبق جدول زمانبندی است. | milestones |
تیم پیشاهنگ، یک دسته از افراد که قابلیت عملیاتی کردن محصول قبل از اینکه در دسترس همه سازمان قرار بگیرد را دارند و این فرصت را به مدیر پروژه میدهند که مطابقت محصول با هدف پروژه را ارزیابی نماید. | pilot team |
ممیزی پس از پروژه، هدف از این ممیزی تحلیل پروژه تکمیل شده، اثربخشی تیم پروژه، موفقیت پروژه، ارزش محصولات پروژه و تائید کل پروژه توسط مشتری است | final project report |
قیود قابل انعطاف، در این الزامات تاریخ خاصی برای کار تعریف نشده است، بلکه تنها به کارهای قبلی و بعدی خود محدودند. | post – project audit |
پذیرفتن | Accept |
پذیرش | Acceptance |
معیار پذیرش | Acceptance criteria |
پاسخگویی | Accountability |
دقت | Accuracy |
فعالیت | Activity |
ویژگی فعالیت | Activity attribute |
کد فعالیت | Activity code |
تعریف فعالیت | Activity definition |
شرح فعالیت | Activity description |
مدت زمان فعالیت | Activity duration |
تخمین مدت زمان فعالیت | Activity duration estimating |
شاخص فعالیت | Activity identifier |
لیست فعالیت | Activity list |
توالی فعالیت | Activities Sequencing |
فعالیت بر روی بردار (مربوط به شبکه های برداری که فعالیت را بر روی بردار نشان میدهند) | Activity-on-arrow (AOA) |
فعالیت بر روی گره (مربوطه به شبکه های گرهی که فعالیت را بر روی گره نشان میدهند) | Activity-on-node (AON) |
تخمین منابع فعالیت | Activities Resource Estimating |
هزینه تمام شده | Actual cost |
هزینه تمام شده کار انجام شده | Actual Cost of Work Performed (ACWP) |
مدت زمان اتمام کار | Actual duration |
تاریخ شروع واقعی | Actual start day |
تاریخ پایان واقعی | Actual Finish Date (AF) |
برنامه ریزی ارتباط | Communication planning |
حوزه کاربرد | Application area |
تلاش توزیع شده | Apportioned effort |
درخواست تغییر تایید شده | Approved change request |
بردار | Arrow |
روش نمودارسازی پیکانی | Arrow diagramming method |
تاریخ بررسی وضعیت | As-of date |
اختیار | Authority |
ماتریس انسوف | Ansoff Matrix |
تایید کردن | Approve |
مفروضات | Assumptions |
دیاگرام وابستگی | Affinity Diagram |
تحلیل فرضیه | Assumption analysis |
سازمان ماتریسی متعادل | Balanced Matrix Organization |
نمودار میله ای | Bar chart |
مبنا | Baseline |
طرح مبنا | Baseline Plan |
تاریخ پایان خط مبنا | Baseline finish date |
تاریخ شروع خط مبنا | Baseline start date |
عقب تر از برنامه | Behind Schedule |
طوفان مغزی | Brainstorming |
تخمیین پایین به بالا | Bottom-up Estimating |
بودجه در پایان کار | Budget at Completion (BAC) |
ریسک بودجه | Budget Risk |
هزینه کار انجام شده | Budgeted Cost of Work Performed (BCWP) |
بودجه مورد نیاز برای کار برنامه ریزی شده | Budgeted Cost of Work Scheduled (BCWS) |
بوروکراسی یا دیوانسالاری | Bureaucracy |
اندوخته | Buffer |
خریدار | Buyer |
برنامه راهبردی کسب و کار | Business Strategic Plan |
کمیته کنترل تغییر | Chang control board |
سیستم کنترل تغییر | Chang control |
جدول تغییر | Change Log |
مدیریت تغییر | Change Management |
تقاضای تغییر | Change Request |
جدول حساب ها | Chart of accounts |
کد حساب ها | Code of account |
منشور | Charter |
ارتباطات | Communications |
سازمان مرکب | Composite Organization |
غرامت | Compensation |
سیستم مدیریت پیکربندی | Configuration management system |
اجزا | Component |
مفهوم | Concept |
اداره قرارداد | Contract administration |
خاتمه قرار داد | Contract closure |
برنامه مدیریت قرارداد | Contract management plan |
بیانیه قرارداد کار | Contract statement of work |
ساختار شکست کار قرار داد | Contract work breakdown structure |
کنترل حساب | Control account |
نمودار کنترل | Control chart |
حدود کنترل | Control limit |
اقدام اصلاحی | Corrective action |
معیار سیستم های کنترل هزینه و زمان بندی | Cost/ Schedule Control Systems Criteria |
خط مبنای هزینه | Cost baseline |
بودجه هزینه | Cost management plan |
کنترل هزینه | Cost control |
بودجه ریزی هزینه | Cost budgeting |
چک لیست | Check list |
ادعا | Claim |
گزارش پایان پروژه | Close-out Report |
خاتمه پروژه | Close project |
گروه فرآیند پایانی | Closing Process Group |
هم مکانی | Co-location |
دلیل مشترک | Common cause |
برنامه مدیریت ارتباطات | Communications management plan |
هزینه کیفیت | Cost of quality |
شاخص عملکرد هزینه | Cost performance index |
هزینه بعلاوه سود | Cost-plus-fee |
قراداد هزینه بعلاوه سود ثابت | Cost-plus-fixed-fee |
قرارداد هزینه بعلاوه سودو مشوق | Cost-plus-incentive-fee |
هزینه بعلاوه درصدی از هزینه | Cost-plus-percentage of cost |
قرارداد با بازپرداخت هزینه | Cost-reimbursable contract |
ساختار شکست هزینه | Cost Breakdown Structure |
برآورد هزینه | Cost Estimating |
ریسک هزینه | Cost Risk |
تراکم | Crashing |
انحراف هزینه | Cost Variance |
اقدام متقابل | Countermeasure |
معیار | Criteria |
مسیر بحرانی | Critical path |
فعالیت بحرانی | Critical activity |
روش زنجیره بحرانی | Critical chain methods |
معیار رضایت مندی مشتری | Customer Acceptance Criteria (CAC) |
ارزیابی مشتری | Customer Evaluation |
نیازهای مشتری | Customer Needs |
تحلیل درخت تصمیم | Decision tree analysis |
تجزیه کردن | Decompose |
تجزیه | Decomposition |
تعمیر عیب | Defect repair |
عیب | Defect |
بازنگری طراحی | design review |
توسعه منشور پروژه | Develop project charter |
توسعه برنامه مدیریت پروژه | Develop project management plan |
توسعه تیم پروژه | Develop project team |
تهیه بیانیه محدوده پروژه | Develop project scope statement |
هدایت و مدیریت اجرای پروژه | Direct& manage project execution |
انضباط | Discipline |
تلاش مجزا | Discrete effort |
سند | Document |
رویه مستند شده | documented procedure |
برنامه راهبردی پویا | Dynamic Strategic Plan |
سررسید | Deadline |
محصول (اقلام قابل تحویل) | Deliverable |
زمان بندی محصولات | Deliverables Schedule |
تاریخ تحویل | Delivery Date |
وابستگیها | Dependencies |
زمان بندی تفصیلی | Detailed Schedule (DS) |
هزینه های مستقیم | Direct Costs |
فعالیت مجازی | dummy activity |
مدیریت پروژه انحصاری | Directive Project Management |
منبع: ایران ترجمه