لغات جغرافیا و زمین شناسی بخش 2
اطلس- مجموعه ای از نقشه های جغرافیایی، که بصورت کتاب مجلد شده باشد | Atlas |
جو، اتمسفر ،پوششی از هوا که پیرامون کره زمین را فراگرفته و اساسا مرکب از مخلوطی از گازها که عمدتا اکسیژن (21درصد)، نیتروژن (78درصد)، دی اکسید کربن(03/0درصد)، آرگن (1درصد)، هلیوم و سایر گازهای نادر (01/0 درصد)در هوای خشک، و مقدارمتغیری بخار آب | Atmosphere |
فشار جوی، فشار وارده بر هر نقطه در اثر وزن ستون هوای بالای آن نقطه در سطح زمین (سطح دریا) این فشار برابر (14.7 Ib) درهر اینچ مربع یا 1033 گرم در هر سانتیمتر مربع است | Atmospheric Pressure |
انکسار جوی- انحراف شعاعهای تابنده از اجرام آسمانی در عبور آنها از طبقات جو زمین را انکسار جوی گویند | Atmospheric refraction |
آتول | Atoll |
جاذبه- یا کشش عبارتست از کشیدن دو جرم مادی یا دو جرم مغناطیسی یا دو بار برقی یکدیگر را | Attraction |
شهر یا بخشی از آن و یا مجموعه ای که به دلیل داشتن منابع، تجهیزات یا ابزار مبادلۀ اقتصادی از توان جاذبه برخوردار است. | Attraction pole |
سایش، سایش متقابل قطعه سنگ ها ظرف حمل و نقل بوسیله باد، آب، یا یخ بطوری که اندازه آنها کوچک شده، نرم و گرد شوند این اصطلاح را نباید با شست وساب مخلوط کرد | Attrition |
اتوبان، بزرگراه بین شهری، بزرگراه، شاهراه، شاهراه عبارتست از راه اتومبیل رویی که خطوط رفت و برگشت به وسیله پرچین و یا سکوی مخصوصی از یکدیگر جدا شده و راندن سریع وسایل نقلیه را امکانپذیر می سازد | autobahn |
خود مختاری استقلال گونه محدود یک واحد سیاسی یا غیر آن در اداره امور خود. | Autonomy |
پاییز- زمان عبور کره زمین در حد فاصل میان دو نقطه اعتدال پاییزی و انقلاب زمستانی را پاییز می گویند | Autumn |
بهمن- توده عظیمی از برف و یخ که از قسمتهای بلند کوهستان لغزیده و همراه خود هزارتن سنگ و مواد دیگر را حمل می کند | Avalanche |
باد بهمن- باد شدیدی که بر اثر ریزش بهمن تولید می شود و اغلب با ویرانی و مرگ ومیر حتی در فاصلۀ قابل ملاحظه ای از محل ریزش بهمن همراه است | Avalanche wind |
میانگین | average |
جمعیت متوسط | average population |
محور خط مستقیم حقیقی و یا موهومی که جسمی بدور آن بچرخد . | Axis |
محور زمین ،خطی فرضی که قطب شمال و جنوب را از طریق مرکز زمین بهم وصل می کند و در روی آن زمین در هر 24 ساعت یکبار به دور خود حرکت می کند | Axis of Earth |
آزیموت زاویه قائمی که هر امتداد نسبت به جهت شمال بوجود می آورد. | Azimuth |
بدبوم(بدلند) سزمین نسبتا” کم باران و سرسختی که دارای آبکندهای عمیق بوده و میزان رطوبت و بارندگی آن تکافوی رشد گیاهان را ننموده و از نظر کشاورزی و ایجاد چراگاه بی ارزش باشد. | Badlands |
موازنه مهاجرت | balance of migration |
بار واحد اندازه گیری فشار جو | Bar |
جو یکی از کهن ترین غلات که توسط انسان کاشته شده اشت. | Barely |
برخان تپه شنی هلالی شکلی که شاخک های آن در امتداد جهت وزش باد قرار گرته باشد. چگونگی پیداش این گونه تپه ها، وجود شنهای روان و تأثیر وزش باد بر پهلوها و سر تپه شنی است. | Barkhan |
سد رودخانه ای، ساختمان بزرگی که از یک سمت رودخانه، به سمت دیگر نصب می شود به منظور ذخیره آب، معمولا جهت آبیاری. اگر نیروی ئیدروالکتریک نیز تولید شود ،ساختمان مربوط عموما سد نامیده می شود | Barrage |
لم یزرع زمین غیرقابل کشت و یا زمینی که در آن زراعت نمی شود. | Barren |
اراضی موات شهری- اراضی مشمول قانون زمین شهری که در محدودۀ قانونی و یا حریم استحفاظی شهرها و شهرکها واقع شده و فاقد هر گونه سابقه عمران و احیاء باشد. | Barren lands |
سد ساحلی، سد جزیره ای:میله ماسه ای (Bar) که حتی به هنگام کشند بلند پوشیده نشده و بوسیله مردابی از ساحل جدا شده باشد. | Barrier Beach |
سطح مبنا ،سطح اساس، پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم | Base-level |
حوضه،آبگیر،1) ناحیه ای که در آن طبقات در تمام جهات بطرف یک نقطه مرکزی شیب دارند 2) ناحیه ای که بوسیله یک رودخانه و شعبات آن مشروب شده است | Basin |
باتولیت- تودۀ گنبدی شکلی از تخته سنگهای دج مانند که بیشتر از نوع سنگ خارا هستند | Batholith |
ژرفا سنجی- آسیاببی برای تعیین عمق دریاها و اقیانوسها که به کمک سرعت صورت در آب کار می کند | Bathymetry |
ساحل – زمین فاقد بریدگی و سراسر پست و پوشیده از ماسه | beach |
بستره- سطحی که لایه سنگهای رسوبی را از لایه دیگر جدا سازد | Bedding plane |
سنگ بستر ،صخره سخت زیرین خاک، پوشش زیر خاک ،و دیگر مواد سنگی سست و لقی که بیشتر سطح خشکیهای زمین با آن پوشیده شده است. | Bedrock |
چغندر گیاهی یکساله یا دو ساله دائمی از تیره اسفناجیان که در ریشه های آن مواد غذایی بسیاری اندوخته است. | Beetroot |
بربرها در یونان باستان به مردمان خارج از تمدن یونان سپس به اقوام حمله ور به امپراطوری روم و در حال حاضر به مردمان ساکن شمال آفریقا که به زبان بربری گفتگو می کنند، اطلاق می گردد. | Berbers |
تنوع زیستی | biodiversity |
زیست بیوسفر، کره حیاتی:گاهی به آن قسمت از زمین که با اشکال مختلف حیات اشغال شده است اطلاق می شود کره ، | Biosphere |
منطقه فعال زیستی | biostasie |
پرندگان- رده بزرگی از جانوران خون گرم، تخم گذار مهره دار پوشیده از پر که دستهایشان به بال تحویل یافته و استخوان دمشان کوتاه و کنده مانند شده است | Birds |
تولد | birth |
تنظیم موالید | birth control |
زادبوم- محل تولد یا جائی که شخص در آن زاده شده | Birth place |
میزان ولادت | birth rate |
دیگ جن سوراخی که در سقف صخره های سنگی غار مانند ساحل دریا طبیعتا” بوسیله آب بوجود آمده و هنگام مد آب از آن با فشار به بیرون می جهد. | Blow-hole / Blowhole |
بریدگی- پرتگاه و یا صخره ای که دارای جبهه ای قائم باشد | Bluff |
خلاش ،زمین اسفنجی، مرطوب و نرمی که عمدتاً مرکب از خزه تخریب شده یا در حال تخریب و سایر مواد نباتی می باشد آن غالباً در دریاچه ها یا مخازن راکد کم عمق تشکیل می شود و بیشتر بوسیله خزه اسفاگنام ایجاد می شود پدیده اخیر از سواحل انتشار می یابد که شناور در سطح است و نهشتی از مواد نباتی در روی کف می دهد | Bog |
بغاز واژه صربستانی، به معنای منطقه ای آهکی که به مرور بوسیله تخلیه و جبجایی آبهای سطحی شسته و بصورت باریکه ای از آب، دو دریا را بهم متصل کرده باشد. مانند بغازهای بسفرو داردانل | Bogaz |
نقطه جوش یا نقطه غلیان هر مایع دمای معینی است که در آن دما، مایع در فشار 76 سانتیمتر جیوه به جوش می آید . | Boiling point |
تابشسنج- دستگاه برقی حساسی برای اندازه گیری تشعشعات حرارتی بکار رود. از این وسیله برای آشکار ساختن دمای سطح ستارگان و بررسی ناحیه زیر قرمز طیف استفاده می شود | Bolometer |
مرز خط یا نواری که در حد فاصل میان دو کشور یا دو سرزمین مختلف واقع شده باشد . | Border |
اشترک موجی از آب که در مد به صورت دیواری از آب در دهانه رودخانه های باریکی که به دریا می ریزند، دیده می شود. | Bore |
مرز، محدوده- خط جداکننده واحد سیاسی از واحد دیگر | boundary |
موج شکن دیوار یا سدی از بتون مسلح که برای جلوگیری از نیروی امواج آب در دریا ساخته شده و منطقه آرامی را در پناه خود بوجود آورده باشد . | Breakwater |
نسیم عبارت از هوایی که خیلی آرام جریان یابد و شدت جریان هوا به اندازه ای است که تولید باد نمی کند . | Breeze |
پل طاقی که با مصالح ساختمانی بر روی رودخانه یا دره می سازند که از روی آن عبور کنند. | Bridge |
پهناب- سطح پهناوری از آب یک رودخانه واقع در دهانۀ آن(منظور از دهانه محلی است که رودخانه به دریا می پیوندد) | Broad |
جوی رود کوچک، مجرایی که آب را جهت مشروب کردن زمین از آن عبور دهند. | Brook |
بودجه- برنامۀ مالی دولت برای یک سال مالی که شامل پیش بینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه ها برای دستیابی به اهداف دولت می باشد | Budget |
بوران باد شدیدی که معمولا در تمام فصل های سال در آسیای مرکزی می وزد. وزش این باد در زمستان زندگی را صاقت فرسا ساخته و به توفان برف سرد مبدل می گردد. | Buran |
نقب راه باریک زیرزمینی | Burrow |
بات، تل، تپه | Butte |
اتوبان کمربندی، بزرگراه بین شهری کمربندی،اگر آزادراه شهرهای سرراه خود را دور بزند آزادراه کمربندی نمایده شده و دارای تمام مشخصات آزاد راه است. | by pass freeway |
تقویم گاهنامه | Calendar |
یخزائی تشکیل یک کوه یخ شناور از راه خرد شدن توده یخی که از زبانه یک یخچال واقع در دریا یا یک دیواره یخی جدا شده باشد . | Calving |
آبراهه الف-مجرایی که بطور مصنوعی برای حمل ونقل آبی کنده شده. ب – رشته های باریک آب یا جویباری که دو دریای مجاور را بهم بپیوندد. پ-مجرایی که بمنظور آبیاری مناطق کشاورزی ایجاد شده. | Canal / waterway |
کنف گیاهی از تیره پنیرکیان که مانند کتان از الیاف آن جهت تهیه طناب و گونی و پارچه های ضخیم استفاده میکنند . | Cannabis |
بخش،حوزه،یکی از واحدهای تقسیمات کشوری در برخی از کشورهای اروپایی،بخش در تقسیمات سیاسی -اداری ایران،محدوده جغرافیایی معینی که از به هم پیوستن چند دهستان تشکیل می شود که در آن عوامل طبیعی و اوضاع اجتماعی -اقتصادی فرهنگی واحد همگنی بوجود می آورند. | canton |
کانیون دره ژرفی که دیواره های آن دارای شیب تند بوده و معمولا رودخانه ای در کف آن جریان داشته باشد . | Canyon |
پوشنگ چینه مقاومی از جنس سنگ که لبه یا پای آبشارهای بزرگ را تشکیل می دهد و یا توده سنگهایی که روی یک معدن را پوشانیده باشد و یا بصورت لایه غیرقابل نفوذی روی یک چینه آبزا را بپوشاند، اطلاق می شود. | Cap rock |
ظرفیت گنجایش یک ظرف یا مخزن از نظر حجم مایع یا گازی که در آن جای می گیرد . | Capacity |
دماغه | Cape |
پایتخت | capital |
سرمایه داری- نظام اقتصادی که در آن مالکیت خصوصی وسایل تولید در دست طبقه ای متمرکز شده است که فقط بخش کمی از افراد جامعه را تشکیل می دهند و در برابر این طبقه، طبقه انبوه و فقیر کارگر قرار دارد که تنها منبع درآمد برای ادامه حیاتش ارزش کار اوست که مانند یک کالا در بازار عرضه و تقاضا به فروش گذاشته می شود | Capitalism |
کاپیتولاسیون اتباع دولت زورمند پس از ورود به قلمرو دولت ناتوان تحت حاکمیت محاکم دول متبوع خود باقی می مانند و محاکم کشور ضعیف حق محاکمه آنها را ندراند . | Capitulation |
جَدی دهمین صورت فلکی در منطقه البروج و دهمین برج. | Capricorn |
جهات اربعه ←چهار جهت اصلی | Cardinal points |
فرقه گروهی از مردم با یک سری آداب و رسوم سنتی و موروثی که افراد آن از لحظه تولد تا دم مرگ شدیداً خود را وابسته به آن دانسته و در رعایت آداب مربوطه مقید و محدود باشند . | Caste |
جبر محیطی- توجیه کنندۀ خطاها بوده به طوری که تکلیف و مسئولیت را از انسان سلب می نماید | Casual determinism |
آبریز- زمینی که آب باران کلیه اراضی اطراف به آن وارد گردد و آبهای جمع شده فقط به وسیلۀ یک رودخانه یا یک رشته جوی از آن خارج و به دریا، یا دریاچه وارد شود | Catchment area |
حوضه آبریز ،ناحیه ای که تمام آب بارانی که در آن فرو می ریزد سوای انچه که تبخیر می شود به داخل رودخانه یا نهری تخلیه می شود که سپس این رودخانه آب را به طرف دریا یا دریاچه ای هدایت می کند | Catchment Basin |
غارنشین ساکنان غار و انسان هایی که در پناهگاههای طبیعی زندگی می کنند. | Cave dweller |
زاغه- سوراخی که در کوه، تپه، و بیابان برای استراحت چارپایان آماده کنند | Cave/ hut |
زاغه سوراخی که در کوه، تپه و یا بیابان برای استراحت چارپایان آماده کنند. | Cave/hut |
غار- فضای خالی زیرزمینی که بطور طبیعی بوجود آمده و با فضاهای خارج پوسته زمین بوسیله روزنه یا دهانه ای پیوستگی داشته باشد | Cavern / cave |
غار فضای خالی زیرزمینی که بطور طبیعی بوجود آمده و با فضای خارج پوسته زمین بوسیله روزنه یا دهانه ای پیوستگی داشته باشد . | Cavern/cave |
یاخته کوچکترین واحد زنده بدن موجودات زنده که از دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته تشکیل یافته است . | Cell |
سرداب اطاقی در زیر زمین که برای استفاده از خنکی هوا در تابستان ساخته شود. | Cellar |
آتوماتای سلولی یکی از سیستم های پشتیبانی برنامه ریزی شهری می باشد. تاکنون چند رساله دکتری تخصصی در گروه های علوم جغرافیایی جهان در طی سالهای اخیر در این مورد کار شده است. در ایران دکتر اکبر کیانی دانش آموخته دکتری تخصصی دانشگاه تربیت مدرس توانست آتوماتای سلولی را با سنسورهای هوشمند ترکیب نماید و ضمن ارائه قابلیتهای این سیستم برای اولین بار ایده ابرنقشه الکترونیکی دوطرفه را ثبت نماید. | Cellular Automata |