لغات جغرافیا و زمین شناسی بخش 28
بلاستیک، پسوند یونانی بوده و به معنی جوانه وشکوفه است | BLASTIC |
بلاش نوعی بلوط پرزدار و دارای کرک که بصورت متناوب کاشته می شوند | BLACHE |
بلانکاس مارن های که آهک سفید دارند، مارن های سفت وسخت گویند | BLANCAS |
بلمنوئیدا از سفالوپودهای دوبرانشی ، فدیمی ترین فسیل این گروه جنس ائوبلمنیت ها می باشد.پراکندگی چینه شناسی آنها بیشتر از کربونیفر تا کرتاسه به ویژه ژوراسیک می باشد | BELEMNOIDEA |
بلمنیت ها، گروهی از قدیم ترین و بدوی ترین سفالوپودهای دویرانشی بوده که سنگواره های آن از نظر دیرینه شناسی اهمیت زیادی دارد | BELEMNITES |
بلمنیتلا ، روستروم در حاشیه قیفی شکل و در کرتاسه فوقانی می زیسته | BELEMNTELLA |
بلند، سولفوروی | BLENDE |
بلوروفان از شکم پایان دریائی اولیه با صدف متقارن دو طرفی ، بشکل مارپیچی مسطح و هموار که در آن خطوط درز رشد یافته دارای پیچ و خم هائی می باشند که یک بریدگی هلالی شکل را در کنار دهانه به وجود می آورند | BELLEROPHAN |
بمب آتشفشانی، بمب ها قطعاتی از گدازه اند که دارای شکل اختصاصی می باشند | BOMB VOLCANIC |
بنتتیتال ها ، گیاهان کاملا فسیل از گروه بازدانگان | BENNETTITALES |
بنتونیت، از انواع خاک های رسی بسیار دانه ریز که اغلب با سدیم همراه است ونونترونیت مونت موریونیت ها را به وجود می آرود | BENTONITE |
بوالیتی شدن | BOWALIZATION |
بوتگنباشیت | BUTTGENBACHITE |
بوته ، بوته زار ، شاخ وبرگ | BUSH THICK UNDERGROWTH |
بوته زار کردن، بیشه کردن | BRUSHING |
بوته، خاشاک بیشه | BRUSHWOOD |
بودبناژ، وقتی یک لایه نسبتاً سخت مانند ماسه سنگ با سنگ آهک بین دولایه پلاستیکی و نرم مانند خاک رس یا مارن محصور شده باشد | BOUDINAGE |
بور ، از عناصر نادر خاک است و یک ماده سمی برای گیاهان وحیوانات گیاهخوار محسوب می شود | BORON |
بوردیگالین ، یکی از اشکوب های دوران سوم | BURDIGALIAN |
بورنونیت سولفور طبیعی آنتیموان | BOURNONITE |
بورنیت | BORNITE |
بورونو ، گودال ، حفره | BORONO |
بوستونیت، نوعی سنگ دانه درشتی که دارای بافت تراکیتی باشد | BOSTONITE |
بوسن، اصطلاحی است که برای بخش زیرین یا فوقانی تخته سنگ های گسترده و سخت گفته می شود | BOUSIN |
بوکسیت | BAUXITE |
بوگ هد، زغال سنگ قیری که کلا از جلبک های دریائی به بوجود آمده است | BOGHED |
بولینیت | BOWLINGITE |
بوندساندستن | BUNTSANDSTEIN |
بوهمیت، مونوهیدارات آلومینیوم | BOEHMITE |
به تپه های شنی ماسه ای در ترکستان شوروی گفته می شود | BARCANE |
به تل های کوچکی اطلاق می گردد که بوسیله موش کور و جانوران حفار ایجاد می گردد و مواد کنده شده خاک های نامرغوب را به وجود می آورد | BOUTIS |
به خاک های قلیائی گفته می شود که بیشتر در اراضی صحرائی متراکم می گردد | BRAK |
به خاک های قهوه ای رنگ اطلاق می گردد که در حوضه کانسارهای آهن جنوب فرانسه دیده می شود | BUEDEN |
به زمین هائی اطلاق می گردد که دارای خاک های بدبو می باشد، ریشه گیاهان زمین را قطعه قطعه کرده در اثر عمل یخبندان و آبهای جاری این قطعات به نقاط دیگر حمل می گردند | BOUBASSE |
به کارگرانی گفته می شود که دیوار گلی می سازند | BOUSILLEUR |
به گروه خاک هائی گفته می شود که مواد تشکیل دهنده خاک حالت صافی را به خاک می دهد | BODENVERBAND |
به لکه های کوچک خاکهای سیلیسی گفته می شود که بر روی ماسه سنگها، ماسه، رس ، سنگریزه ها در تشکیلات آهکی تولید می گردد | BOUVAINES |
به مجموعه زیست مندان اطلاق می شود | BIOCOENOSE |
به نوع ملاط وساروجی اطلاق می شود که مقاومت چندانی ندارد | BATARD |
به نوعی ناودیسی گفته می شود که بوسیله یک سطح مستوی افقی نمایان می گردد | BRACYANTICLINAL |
بهیرات، چاله مرطوب که ته آن غیر قابل نفوذ است | BAHIRAT |
بیبر، از دوران های یخبندان دوران سوم | BIBER |
بیتونیت، یکی از اعضا گروه پلاژیوکلاز که از 10 درصد آلبیت و70 تا 90 درصد آ نورتیت تشکیل یافته است | BYTOWNITE |
بیزیو، نوعی ماسه سنگی که مواد سازنده آن را سنگریزه های گرد و مدور تشکیل داده و در دشت ها ودامنه ها دیده می شود | BIZIOT |
بیسمالیت، توده سنگ آذرین پلوتونیکی از تیپ لاکولیت | BYSMALITH |
بیسموت، علامت اختصاری شیمیائی Bi در رگه ها وسنگ های ماگمائی اسیدی یافت می شوند | BISMUTH |
بیسولیت | BYSSOLITE |
بیکت، یکی از اقسام سیلیس بوده که اغلب تشکیل کالسدوئن را می دهد و به صورت توده های گرهک(کنگرسیون) دیده می شود و در بسیاری موارد بجای آهک در صدف ها دیده می شود | BEEKITE |
بیواستراتیگرافی | BIOSTRATIGRAPHY |
بیواستروما | BIOSTROMA |
بیوتوپ مکانی که با شرایط داده های خاک مانند ارتفاع، موقعیت جغرافیایی، اقلیم، جنس خاک مطابقت دارد | BIOTOPE |
بیوتیت، میکای سیاه سیلیکات مرکب که دارای عناصر، پتاسیم، منیزیوم، آلومینیوم بوده بصورت ورقه های کوچک یافت می شود | BIOTITE |
بیوتیک روابط وتاثیر متقابل موجودات زنده با یکدیگر را گویند | BIOTIC |
بیورگزیستازی انگاره تفسیری بعضی از فرآیندهای رسوبی که بر پایه پدیده های ناشی از تشکیلات خاکها و مواد تخریب ومتلاشی شده آنها در رابطه با تغییرات وتحولات پوشش نباتی قاره ها قرار دارند | BIORHEXISTA |
بیوژن، چیزی که مسئله زیست را فراهم می آورد | BIOGENIC |
بیوشیمی، شیمی حیاتی | BIOCHEMISTRY |
بیوکلاست | BIOCLASTE |
بیومتری | BIOMETRY |
بیومتری | BIOMETRY |
بیوهرم | BIOHERME |
پتاس سیاه خاکستر آبشوئی شده گیاهان را گویند | BLACK POTASH |
پرتگاه، کوچک صخره ای | BAUSSET |
پرتگاه های صخره ای نوک تیز | BARACNA |
پرتگاه های آهک دار | BANNE |
پرچرب، متراکم و فشرده | BIEFFEUX |
پرندگان، گروهی از مهره داران که به علت داشتن دو پا و دو بال از سایر مهره داران مشخص می شوند، بیشتر تخمگذراند | BIRDS |
پسروی آب پائین رودخانه یا نهر | BACKING UP OF THE TAIL WATER |
پسوند یا پیشوندیونانی بوده و به معنی شکوفه، جوانه، یاخته، نطفه است | BLASTO |
پشته یک چین | BACKS OF A FOLD |
پلاژ | BEACH SHORE |
پله ساحلی وکناری:گونه تراس های هموار وافقی تغییر شکل یافته ای که در حاشیه های ساحلی سمت های مرتفع دریاها دیده می شود | BERM |
پیشین، افق شخم زده خورده | BEFORE PRESENT |
تپه، کوه در زبان ایرلندی bri گفته می شود | BRAN |
تپه های شنی منفرد و جدا از یکدیگر درمناطق صحرایی را گویند | BARKHANE |
تخته سنگ هائی که از اجتماع و بهم پیوستن گل ولای سیاه تشکیل یافته و جزیره های کوچک را تولید می کند | BEHIN |
تخته سنگ های موجود در خاک که از تخریب آهنگهای درز وشکاف دار به وجود می آید و به صورت صفحات ولوحه های کوچک سنگی که میانگین تخته سنگ های موجود در زمین است واندازه آنها 10 تا 30 سانتیمتر است | BENCH |
تخته سنگ های بزرگ سنگی | BELION |
تخته سنگ های جنگلی | BENCG FOREST |
تخته سنگ های سفیدی که در مارن های سیاه آکسفوردین قرار داشته و در ساختن قالب کوره های گنبد شکل از آن استفاده می کنند | BOOUSSOUN |
تخته، صفحه، لوحه | BOARD |