لغات جغرافیا و زمین شناسی بخش 36
از جانوران پرسلولی دریائی که فقط به صورت فسیل تا حال شناخته شده اند | CONULAIRE |
از خاک های درون منطقه ای غنی از کلسیم | CALOMORPHIC |
از نومولیت ها | CYCLOOLYPEUS |
استخوان سینه، در یک سطح برجستگی های کوچک وطولی را گویند | COAST |
استوانه ای، به سطحی گفته می شود که احتمال دارد به وسیله یک حرکت راستگرد به وجود آید | CYLINDRIC |
استوانه قارچی شکل | CHAMPIGNONNAGE |
استوانه و لوله کلوخ شکنی که از دو سری دیسک با قطرهای متفاوت تشکیل یافته است | CRODKILL |
اسلوب کشاورزی، روش کشاورزی، شخم وشیار | CULTURAL MAKING |
اسید سیتریک | CITRIC ACID |
اسیر، ربایش | CAPTURE |
اشتاق قاره ها، تغییر مکان قاره ها | CONTINENTAL DRIFT |
اصطلاح آلپ | CANNAIE |
اصطلاح آلپ سفلی، قله کوه | COGOL |
اصطلاح بولونی، غلطک زدن برروی گل ولای | CHOLER |
اصطلاح پرتغالی، خاکهای آهکی | CALICO |
اصطلاح روسیون، سنگلاخ | CAROL |
اصطلاح ژئوتکنیک، کاهش عناصر و مواد زاویه دار در اثر عمل شکستن و یا خرد کردن و یا برخورد مواد با یکدیگر که تبدیل به شن و ماسه می شوند | CRUSHED |
اصطلاح ژئوتکنیک، قسمتی از تراکمی که خاک از دست می دهد | COMPRESSION |
اصطلاح سن تونژ، خاکهای گل سفید دار | CHAPLE |
اصطلاح فنی، ضربه های متوالی ومنظم برنمونه خاک را گویند | CASAGRANDE OF AP APPARATUS |
اصطلاح کاتانی پناهگاه کوچک، خلیج تنگ وباریک | CALELLA |
اصطلاح لهستانی خاک های مرطوب وسیاه | CEPUCHY |
اصطلاح محلی پرووانس، لایه های رسی شیستی اراضی لیگنیت دار که حاوی انواع صدف های فسیلی است. | CLOVISSOI |
اصطلاح وانده | CHIFFE |
اصطلاح، بهبود، عمل اصلاح | CORRECTION |
اصلاح خاک به وسیله افزایش کود | COMPOSTER |
اضافه کردن کلسیم بر روی خاک های آهکی، مارنی، آهک های غباری | CALCIC AMENDEMENT |
افت بحرانی، افقی که بدهی بحرانی را ایجاد می کند | CRITICAL HEAD |
افق C، علامت سنگ مادر که در زیر خاک قرار داشته | C |
افق خاکی که ساختمان منشوری داشته، دارای مجاری باریک با خاک های سیالیتیکی می باشد | CANUTILLO |
افق رنگارنگ | COLOURED HORIZON |
اقلیم | CLIMATE |
اقلیم خاک، نوع خاک جدید وجوانی که در حالت نرمال تحت تاثیر اقلیم مشخص قرار دارد | CLIMATIC SOIL |
اقلیم سرد | COLD CLIMATE |
اقلیمی، تقسیم نردبانی به ویژه در طول سال های زندگی مشخص | CLIMATICAL |
انباشته، توده شده، مجتمع | COACERVATION |
انجماد، ماسیدگی، تغییر حالت یک ماده از مایع به جامد است | CONGELATION |
اندود خاک های رسی چسبنده بر دیواره ها وته یک مخزن برای اطمینان یافتن از نداشتن سوراخ و منفذ در مخزن | CORROI |
انسان شانسلاد | CHANCELADE MAN |
انسان کرومانیون | CROMAGNON HUMAN |
اواولیت های کانابین اوالویت هایی که به علت داشت رنگ حنائی بدین نام موسوم گشته اند | CANNABINES O OLITES |
اوپال معمولی | COMMON OPAL |
باعث نگهداری آهک می شود | CALCONITRE |
باغچه | COTILOT |
بافت آواری، یافت تخریبی | CLASTIC TEXTURE |
بتون کنترل شده | CONTROLLED CONRETE |
بتون مخلوط مصالح سنگی شامل ماسه با سیمان وآب با آهک | CONCRETE |
برجستگی های شاخک شکل موجود در خاک را گویند | CORNU |
برجستگی هماهنگ، برآمدگی های یکنواخت | CONFORMABLE RELIFE |
برخی از آنها را یون های مبادله ای گویند ومی توانند یا محلول عناصر یاد شده در خاک جابجا شوند بعضی دیگر غیر قابل انتقال بوده و عمل مبادله صورت نمی گیرد | CATION |
برخی از بخش های بستر رودخانه که به هنگام طغیان آب آن را فرا می گیرد | COUARDE |
برش آهکی | CALCAREOUS BRECCIA |
برگردانیدن وزیرو رو کردن خاک پای بوته ها را گویند | CHAUSSAGE |
برندگی، خراشیدگی | CORRASION |
برهنه سازی شیمیایی | CHEMIC DENUDATION |
برهنه، لخت، خالی | CALVERO |
بستن | CLOSE |
بشکل پوسته ای و قشری که بصورت افقی گسترده شده اند | CRUSTIFORME |
بلورین، ماده ای که به بلور شباهت دارد، جسمی که ویژگی های بلور را دارد | CRYSTALLINE |
بوم دو کانادا، تربانتین کانادا | CANADA BALSAM |
بوم دو کانادا، تربانتین کانادا | CANADA BALZAM |
به آهکی گفته می شود محتوی ذرات ماسه بوده و به صورت واریزه دیده می شود | CRAON |
به باند زمینی گفته می شود | CRETION |
به خاک های اطلاق می گردد که از سنگ اصلی ناشی شده است | C SOIL |
به خاک های باتلاقی گفته می شود که در کنار نهرها دیده می شود | CAOULOS |
به خاک هایی گفته می شود که محتوی ذرات آهک است | CRANETTE |
به خلیچ کوچکی گفته می شود که پهنای آن 3 کیلومتر و درازای آن 4 کیلومتر یا بیشتر است | CALA |
به زمین های فقیری گفته می شود که محتوی مواد خاکستری است | CINDER ASHES |
به سیستمی که فرود آمدن هواپیما را در روی جایگاه یا کشتی های هواپیما بر کنترل می کند، اتلاق می شود | CARRIER CONTROLLED APPROACH |
به گونه ای از خاک های چرب چسبنده گفته می شود که پس از خشک شدن تبدیل به کلوخه های کوچک و متراکم می شوند. | CASSI |
به گونه ای از خاک های پودزولی گفته می شود که در نتیجه تخریب و دگرسانی سنگ های کربنات دار می باشند | CALCAREOUS PODZOL |
به نوعی آهک گفته می شود که از قطعات ریز تشکیل یافته است | CRAYE |
به نوعی توف اطلاق می گردد که بر سطح خاک ها، سخت و سنگریزه دار قرار گرفته است | CRAN |
بهره برداری از مزارع کشاورزی، زمین قابل کشت، مزرعه | COLONGE |
بهم چسبیدن، ترکیب کردن | CONGLUTINATE |
بهم خوردگی، بهم خوردن | COLLISION |
بهم فشردگی، تراکم | COMPACTION |
بی نظم، آشفتگی | CHAOS |
پابرسران، سفالوپودا، سرپایان | CEPHALOPODA |
پاره سنگ | CAYE |