لغات جغرافیا و زمین شناسی بخش 38
جریان انتشار، جریان مواد | CIRCULATION |
جریان کناره ای | CONTOUR CURRENT |
جریان کوات، به جریان مایع موجود بین دو سطح اتلاق می شود بطوریکه این دوسطح متحرک باشند | COUETTE FLOW |
جریان هوا، جابجائی توده های هوای سرد وگرم راگویند | CIRCULATION OF AIR |
جسم کلوئیدی را که به حالت انعقاد درآمده پس از انعقاد آب موجود از ماده کلوئیدی جدا می گردد | CAILLOT |
جلا داده، صاف | CLOSSING |
جلای صخره ها، سنگها، پاره سنگ ها | CLAP |
جوش آتشفشانی | CRUMB |
چاله بسته فرورفتگی بسته، قسمتی از زمینی که از هر سو بوسیله، زمین های بلند محدود شده است | CLOSE DEPRESSION |
چاله هایی که بوسیله آبهای ساحلی رودخانه ها بوجود می آید | CHAVE |
چاه آرتزین، چاهی است که آب منحصراً از سفره های محصور تامین می شود | CONFINED WATER WELL |
چرت های موجود در آهک های دوره کربونیفر | CARBONOUS |
چرت، سنگ آتش زنه، سنگ چخماق | CHERT |
چرخه کادومین، چرخه کوهزایی پره کامبرین که با فاز پایانی کادومین مشخص می گردد | CADOMIAN CYCLE |
چرخه کالدونین | CALEDONIAN CYCLE |
چرخه، دور | CYCLE |
چرنوزیوم، یک گروه از خاک های منطقه زونال که افق سطحی آن ضخیم و تیره رنگ وگاهی اوقات سیاهرنگ می باشد و مقدار مواد آلی آن بسیار زیاد است | CHERNOZEM |
چسبندگی، جاذبه ملکولی | COHESION |
چسبیدگی، چسبندگی، کوهرانس | COHERENCE |
چسبیده، چسبیدگی ذرات به یکدیگر و تاثیر متقابل آنها راگویند | COHERENT |
چست نات، شاه بلوط | CHESTNUT |
چشم کراپودسی . به کنکرسیون های فروژینوزدار در لایه های متحدالمرکز گفته می شود | CRAPAUDS EYES |
چشم گربه ای، منظور کانی کوارتز می باشد | CATS EYE |
چشمه ای که آب نسبتاً گرمی داشته و در باتلاق ها و چمنزارها دیده می شود و در فصل زمستان یخ نمی زند | CHOUDANNA |
چگالش، تغلیظ، | CONDENSATION |
چگالش استتاری | CONDENSATION |
چگالی برخورد عده برخوردهایی که در واحد حجم و واحد زمان ضمن عبور یک شار نوترونی از داخل یک جسم اتفاق می افتد | COLLISION DENSITY |
چگالی جریان | CURRENT DENSITY |
چمن اطراف بناها و ساختمان ها | CHAUMAT |
چمنزار مطلوب و نمناک با خاک های چسبیده اسفنجی | CAFFES |
چمنزارهای ارتفاعات را گویند، فضای کشت نشده | COUDERG |
چمنی که خاک مرغوب دارد | COUENNE |
چند ضلعی که محدود به خطوط منحنی است | CURVILINEAR POLYGON |
چند ضلعی محدب | CONCAVE POLYGON |
چند ضلعی مقعر | CONVEX POLYGON |
چهارمین شخمی که به تاکستان ها داده می شود | CARTGER |
چیزی که آهک دارد | CALCARIFEROUS |
چیزی که از لابلای صافی بسیار تنگ و فشرده می گذرد | COLATURE |
چیزی که به زمین بستگی دارد.یکی از الهه های متعدد زیرزمینی | CHTHONIEN |
چیزی که در تمام سطح زمین وجود دارد | COSMOPOLITE |
چیزی که مانند ستون بوده و به شکل عمودی ویا منشورهای عمودی با ستیغ های فرسایش یافته است | COLOMNAIRE |
چین پوششی | COVERING FOLD |
چین دار، خمیده، دارای چین و چروک | CRUMPLING |
چین غلافی، چین استوانه ای | CYLINDER FOLD |
چینه بندی چلیپائی، چینه بندی متقاطع | CROSS BEDDING |
چینه بندی متقاطع | CURRENT BEDDING |
چینه بندی مورب | CROSS LAMINATION |
چینه بندی هم شیب، لایه بندی موازی | CONFORMABLE STRATIFICATION |
حاشیه انجماد، حاشیه منجمد شده | CONGEALED BORDER |
حاشیه های موئینه ای، فرانژ موئینه ای، سفره آب زیرزمینی | CAPILLAIRE FRINGE |
حجره | CHAMBER |
حد تعادل کربنات ها | CARBONATE COMPENSATION DEEPTH |
حرکت قاره ای | CONTINENTAL MOBILITY |
حشرات چهارپای حفار که در باغ ها سبب سست ونرم بودن خاک می شوند و موجب قطع ریشه نباتات نیز می شوند | COURTILIERE |
حفاری ضربه ای | CABLE DRILLING |
حفره، فرورفتگی خاک های مرطوب | CROT |
حفره زیرزمینی، غار بزرگ | CAVERN |
حفره مرواریدی | CAVERN PEARL |
حفره، گودال دره کوچک با بستر مدور | CROUOS |
حفره، گودال، چاله ظرف آب | CROT |
حوضه زغالی، حوضه زغال سنگدار ناحیه ای که برای بهره بردای زغال سنگ اختصاص دارد | COAL BASIN |
خاک آهکی | CALCAREOUS SOIL |
خاک توربی کلی دار | CLAY PEATY SOIL |
خاک جگن دار، خاک هوموس دار | CAREX EARTH |
خاک رس، نوعی خاک رس که در ساختن کوزه و مواد سفالین از آن استفاده می کنند | CHINA CLAY |
خاک رس، خاک رس چسبنده | CLAY |
خاک رس، خاک رس آهک، خاک های فقیر که اغلب به صورت لکه های جزیره مانند دیده می شوند | CHAMIANT |
خاک رس، ذرات کوچکی که کم و بیش خاصیت چسبندگی داشته و در اثر مرطوب شدن خواص کلوئیدی از خود ظاهر می کند | CLAY |
خاک سرامیکی، خاکی که در تهیه سرامیک وکوزه گری مورد بهره برداری قرار می گیرد | CERAMIC EARTH |
خاک سرد، اراضی سرد | COLD EARTH |