لغات جغرافیا و زمین شناسی بخش 5
بازخورد مثبت یا منفی- هرگاه خروجی یک سیستم مجددا به صورت ورودی سیستم درآید به طوری که خروجی بعدی را تشدید یا تضعیف کند، این مکانیسم را پس خوراند، بازخوراند و یا بازخورد گویند | feedback |
مؤنث | Female |
پنجره یا روزنه تکتونیکی | fenster |
باروری | Fertility |
کود موادی با منشاء طبیعی یا مصنوعی که به خاک افزوده می شود تا خاصیت باروری زمین را افزایش دهد | fertilizer |
فئودالیسم حکومتی که از مالکان عمده و اشراف تشکیل یافته باشد | Feudalism |
میدان، زمین، صحرا | field |
عیار نسبت وزن فلز قیمتی به وزن کل مخلوط دو فلز یا آلیاژ | Fineness |
آبدره- شاخابه باریک و عمیقی از دریا که در خشکی پیشرفته باشد | Fiord |
یخبرف برف متراکم شده ای که در نتیجه آب شدن قسمتهای سطحی آن در روزهای تابستان و دوباره منجمد شدن آنها در شب بصورت توده سخت و فشرده شده ای از برف و یخ در آمده است | Firn/neve |
شیلات سدی که در کرانه های دریای خزر بویژه در گیلان از چوب در عرص رودخانه ها می بندند و از آن برای بدام انداختن ماهی و صید آن استفاده می کنند | Fishery |
شکاف ترک یا شکستگی طویل در پوسته زمین | Fissure |
پرچم- تکه پارچه ای که بعنوان نماد یک ملت یا مملکت بکار می رود | Flag |
کتان گیاهی است به ارتفاع حدود یک متر که از الیاف این گیاه در پارچه بافی استفاده می شد ولی امروزه دانه های روغنی آن را بنام بَزرَککه در صنعت رنگ سازی مورد استعمال دارد تهیه می کنند | Flax |
سِیل آب فراوانی که براثر بالا آمدن سطح آب رودخانه یا دریا و دریاچه سرزمینی را بطور ناگهانی و غیرعادی فراگیرد | Flood |
دشت سیلابی،دشتی واقع در کنار یک رودخانه که از ته نشستهای رسوب محموله بوسیله رودخانه تشکیل شده است | Flood Plain |
روانش- جریان یافتن و روان شدن آب یا گدازه های آتشفشانی تحت تأتیر نیروی کشش زمین | Flow |
شار در فارسی ریزش آب و در فیزیک مقدار سیال یا ذرات یا انرژی که در واحد زمان از یک سطح می گذرد | Flux |
کانون نقطه ای که شعاع های نور حرارت یا صوت در صورتی که مانعی سرراهشان نباشد بدان جا متقارب می شوند | Focus |
مه،توده ای متراکم از قطرات کوچک آب یا دود یا قطعات گرد و غبار در لایه های پایینتر جو | Fog |
گرمباد باد گرم و خشکی که بویژه در دامنه های شمالی کوهستان آلپ می وزد. این باد رطوبت دریای مدیترانه را به سوی کوهستان آلپ هدایت کرده و با ابری ساختن آسمان بارندگی شدیدی را بدنبال می آورد | Fohn |
خمیدگی در طبقات سنگ بعلت حرکات پوسته زمین | Fold |
پا- واحد اندازه گیری انگلیسی | Foot |
پای کوه- خط تغییر شیبی که کم و بیش میان قسمت اصلی یک کوه و بخش هموار پائین کوه قرار گرفته باشد | Foot hill |
گدار محل کم عمقی در یک رودخانه یا هرآب دیگر که بتوان پیاده از آن گذشت | Ford |
پیشکرانه- بخشی از کرانه دریا که در حد فاصل کمترین فروکشند(جذر) بهاره و متوسط برکشند(مد) واقع شده باشد | Foreshore |
جنگل منطقه ای از زمین که با درخت پوشیده شده باشد | Forest |
جنگلبانی علم و فن اداره حفظ و تأسیس جنگلها به منظور تأمین دوام فوایدی که انسان از جنگل می برد | Forestry |
سازند مجموعه چینه هایی که دارای خواص سنگی و یا زیستی مشترک باشند | Formation |
خندق گودالی که پیرامون شهرهای قدیمی و یا بناهای نظامی حفر شده باشد | Fosse |
سنگواره- باقیمانده قسمتهایی سخت موجودات زنده که طی سالیان بسیار طولانی در زیر مواد رسوبی مدفون شده و بوسیله مواد معدنی جایگزین گردیده باشد | Fossil |
بندر آزاد بندری که کالاهای بازرگانی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به آن وارد و یا از آن صادر گردند | Free port |
آزادراه، شاهراه، بزرگراه بین شهری | free way |
انجماد- تغییر حالت جسم از مایع به جامد در اثر کاهش دما.انجماد عکس ذوب است | Freezing solidification |
نقطه انجماد دمایی که در آن مایع به جامد تبدیل گردد | Freezing-point |
نرمه سنگ سنگ نرمی که در جهات مختلف به آسانی بریده شود | Freezstone |
نرمه سنگی که قابلیت خرد شدن آن زیاد باشد – خاک آمیخته با رس و شن که به آسانی خرد و نرم شود | Friable |
آب و هوای قطبی- آب و هوای مناطق منجمده شمالی و جنوبی که موجبات ریزش برف و یخبندان دائمی را فراهم نماید | Frigid climate |
حاشیه – کناره | fringe |
منطقۀ حاشیه ای- حاشیۀ مرکز شهر، حاشیۀ داخل خط پیرامونی شهر | Fringe area |
جبهه- خط و یا حدی که دو توده هوای سرد و هوای گرم را از هم جدا می سازد. بطور کلی جبهه، هوا را به دو دوسته تقسیم می کند | Front |
نوار مرزی باریکه ای که در پیرامون خط مرز میان دو کشور واقع شده باشد | Frontier |
یخبندان وضعیت جوی که آب در مرحله نقطه انجماد و یا زیر آن باشد | Frost |
مرز یخبندان مرزی که حد یک منطقه را از نظر یخبندان مشخص سازد | Frost boundary |
تبیین کارکردی | Functional explanation |
کهکشانه هر یک از منظومه های عظیم ستارگان، که کهکشان ما نیز از جمله آنهاست و واحد تشکیل دهنده جهان می باشد | Galaxies |
کهکشان یکی از کهکشانه ها یا ابری های عالم افلاک که تقریباً از یکصد هزار میلیون ستاره که خورشید و منظومه شمسی یکی از آنهاست تشکیل یافته. این مجموعه عظیم را که کهکشان راه شیری نیز می نامند دارای قطری معادل یکصدهزار سال نوری می باشد | Galaxy |
تنگ دره ای که بیش از اندازه طبیعی ژرف و تنگ باشد که اغلب قائم و فوق العاده پرشیب است | Gap/gorge |
باغ شهر،شهرکوچکی که برای زندگی سالم طراحی شده است. اندازه آن امکان جایگیری صنایع و امکانات اجتماعی زندگی را می دهد و بوسیله یک کمربند روستایی در برگرفته شده است | garden city |
گاز هر ماده هوا مانند و بی شکل ی که قابلیت گسترش نامحدود داشته باشد | gas |
متلاشی شدن سنگ در اثر یخ زدگی | gelifraction |
جاذبه عمومی نیرویی که همه اجسام را بطرف مرکز زمین می کشد | General gravitation |
نسل | Generation |
دوره های فعال از نظر زمین ساختی در زمین شناسی کواترنر | geocratic |
ژئودزی، زمین سنجی، علم اندازه گیری شکل و اندازه زمین که شامل وزن آن، تراکم آن و … می شود و همچنین شامل مساحی از چنان قسمتهای بزرگی از زمین می شود که انحناء زمین بایستی در نظر گرفته شود | Geodesy |
آسیب پذیری جغرافیایی- در اصطلاح برنامه ریزی ناحیه ای، شهری و روستایی به مجموعه محدودیتها و موانع طبیعی اطاق می شود که موجودیت و توسعه نظام استقرار جمعیت و فعالیت را مورد تهدید دائمی قرار داده و می دهد | Geographic vulnerability |
کاداستر جغرافیایی-عبارتست از تعیین حدود مرزهای جغرافیایی، تهیه، ضبط و ازائه اطلاعات جغرافیایی اعم از طبیعی و انسانی | Geographical cadastre |
مختصات جغرافیایی سیستمی برای مشخص ساختن موقعیت کمانی هر یک از نقاط مسطح زمین که از دو مقدار زاویه ای یا قوسی بنام طول جغرافیایی و عرض جغرافیایی ترکیب یافته است | Geographical coordinates |
تحرک جغرافیایی، جابجایی انسانها را در سطح جغرافیا می رساند که می تواند بصورت مهاجرت، کوچ نشینی، جابجایی بین مکانها و نظایر آن تجلی یابد | Geographical mobility |
پدیده های جغرافیایی- پدیده های مرکبی که با چشم انسان قابل رؤیت بوده و در هر نقطه از سطح زمین به صورت مجموعه ای از عناصر جریان دارندکه با روابط علی خود در حال تأتیر و تأثر بر همدیگر هستند | Geographical phenomena |
پدیده های جغرافیایی، پدیده های مرکبی که با چشم انسان قابل رؤیت بوده و در هر نقطه از سطح زمین به صورت مجموعه ای از عناصر جریان دارد مانند : اقیلم، اشکال ناهمواری و نظایر آنها | geographical phenomena |
جغرافیا گرایی- مکتبی که در آن، بستر جغرافیا به عنوان عامل اساسی تکوین حیات اجتماعی شناخته می شود | geographism |
جغرافیا- تقریبا 2300 سال قبل برای اولین بار اراتوستن، دانشمند بزرگ یونانی، کلمۀ جغرافیا را به کار گرفت و از آن تاریخ بود که “جغرافیا” بعنوان یکی از قدیمی ترین رشته های علمی شناخته شد | geography |
دوره های زمین شناسی +ازمنه زمین شناسی | Geological periods |
زمین شناسی- دانشی که درباره ترکیب، ساختمان و تاریخ پیدایش زمین بررسی می کند | Geology |
دانش و فنّاوری گردآوری، تحلیل، تفسیر، توزیع و استفاده از اطّلاعات جغرافیایی را ژئوماتیک گویند | Geomatics |
از شاخه های جغرافیای طبیعی/ژئو:زمین،مورف:شکل،لوژی:شناسی.علم شناسایی اشکال زمین؛مطالعه و بررسی علمی درباره نحوه پیدایش ناهمواری ها و تغییر شکل آنها | Geomorphology |
ژئوپولتیک، جغرافیا- سیاست شناسی- بررسی تاثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست یا بررسی رابطۀ بین جغرافیا و سیاست | geopolitics |
گریوان نام روستایی است در 25 کیلومتری جنوب بجنورد از استان خراسان شمالی | gerivan |
وبلاگ گریوان در حال حاضر تحت سایتهای بلاگفا ومیهن بلاگ فعالیت داشته ودر آینده خود سایت مستقلی خواهد شد، تا بهتر به شناسائی گریوان وتوانمدیهایش ودیگر مطالب بپردازد. | gerivan blog |
نظریۀ گشتالت- در جغرافیای رفتاری این نظریه وجود دارد که ادراکهای محیطی بین محرکها و واکنشها نسبت به محرکها دخالت می کنند و رفتارها بر پایۀ ادراکهاست تا بر پایۀ محیط واقعی | Gestalt |
آبفشان- چشمه آب گرمی که آب از آن در فاصله های زمانی معینی بشدت بخارج فوران نماید | Geyser |
قورمه یا در اصطلاح گریوان قوورمه از گوشت تهیه می شود. مردم گوشت گوسفندانی را که در طول سال پروار کرده اند در ماههای آخر پاییز ذبح کرده وبرای نگهداری آنرا قورمه می کنند. با این کار از فساد گوشت جلوگیری ودر فصل سرما به روشهای مختلف از آن استفاده می نمایند. | ghormah |
جبل الطارق- تنگه ایست بین اسپانیا و مراکش که دریای مدیترانه غربی را به اقیانوس اطلس متصل می سازد، عرض این تنگه 15 کیلومتر و ژرفای آن بطور متوسط 450 متر است | Gibraltar |
یخچال توده یخهایی در یک دره یا یک بستر که تحت تأثیر نیروی کشش زمین از بالا به پایین به آرامی روان باشد . | Glacier |
دشت سر – دشت پایکوهی که دامنه ها را به سطوح همار دشت اتصال میدهند معادل فرانسوی آن را پدیمنت گویند | glacis |
گنیس گونه ای سنگ دگرگون که انظر ترکیبات شیمیایی به انواع مختلف دیده می شود . | Gneiss |
بارانداز(کالا)،ترمینال کالا،بارانداز | goods terminal |
حکومت چگونگی و روش اداره یک کشور یا واحد سیاسی را حکومت نامند. | Governorship |
قطعات فرو افتاده زمین | graben |
تخریب دانه ای | granular disintegration |
نمودار | Graph |
دایره عظیمه- عبارت از دایره ای است که کره را به دو نیمه برابر تقسیم نماید | Great circle |
شن سنگ ریزه های مدوری از نوع مواد رسوبی که معمولا با مواد نرمتری مانند ماسه و رس همراه است . | Gravel |
گرانی سنجی بخشی از زمین شناسی که درباره میدان ثقل زمین گفتگو می کند . | gravimetry |
گرانش جاذبه متقابل بین اجرام و ذرات ماده در جهان . | Gravitation |
آب زیرزمینی- آب موجود در سوراخها و شکافهای پوستۀ سنگی زمین، که در نتیجۀ ریزش باران، و جریان آبهای سطحی، درون خلل و فرج مزبور انباشته شده است | Ground water |
رشد شهروندی- ساختار اجتماعی کشورهای پیشرفتۀ صنعتی در قرن حاضر، دگرگونیهای شگرفی یافته است | Growth of citizenship |
خلیج پیشرفتگی پهناور و ژرف دریا در خشکی. | Gulf/bay |
کولی مردمی که در سراسر جهان پخش بوده و بطور چادرنشین زندگی می کنند. منشاء کولی ها از هند بوده و در قرن نهم میلادی به ایران آمده اند و سپس بسوی غرب رهسپار شده هاند و در قرن نوزدهم به آمریکای شمالی وارده گردیده اند . | Gypsy |
گچ سولفات کلسیم آبدار طبیعی | Gypsum |
بوم- در محیط شناسی، \”بوم\” محیط و فضای اشغال شده توسط نوعی از حیوانات یا گروههای انسانی است که با حیات آنان انطباق یافته است | Habitat |
تگرگ گلوله هایی از یخ که قطر آنها حدود 5میلی متر یا بیشتر بوده و از ابر کومولونیمبوس که اغلب با رعد و برق همراه است، باریده می شود. | Hail |
هاله حلقه ای ازنور که پیرامون ماه یا خورشید را در آسمان ابری نوع سیروستراتوس فرا گرفته باشد . | Halo |
خورد شدن سنگ بر اثر نمک | haloclastie |
دشت مرتفع ریگی | hamada |
دهکده- واحد متشکل از چند خانه روستایی که در زندگی یک روستا قرار دارد | hamlet |
بندرگاه- تأسیساتی که برای دسترسی به کشتی های بزرگ و یا پهلوگیری آنها در کرانۀ دریا ایجاد شده باشد | Harbor |
آب سخت- آبی که دارای ترکیبات کلسیم و منیزیم و آهن بوده و یا محتوی گازکربنیک باشد و صابون در آن به آسانی کف نکند | Hard water |
سختی | hardness |
گرما یا حرارت، شکلی از انرژی که ناشی از حرکت مولکولی بی قاعده ماده باشد . | Heat |
پرچین- دیواره ای از ترکه، نی، برگ، علف، خار و مانند آن که گرداگرد زمین و یا باغی کشیده باشند | Hedge |
مشاع زمین یا جزء آن که ملک مشترک چند تن باشد و حصه های آنان تقسیم نشده باشد . | Held in common |
هلیوم یکی از معدود گازهای موجود در جو زمین که نسبت آن به سایر گازها حدود یک در دویست هزار است . | Helium |
نیمکره هر دایره عظیمه کره را به دو نیمه برابر بنام نیمکره تقسیم می کند . | Hemisphere |
ماکیان گونه ای از پرندگان که بالهایشان نسبت به جثه آنها کوتاه است و بهمین جهت کم پرواز می کنند . | Hen/fowl |
شاهراه، بزرگراه- اصطلاح عمومی است که نه فقط راهها بلکه پیاده روها و راه باریک را در بر می گیرد | Highway |
تپه- قسمت کوچکی از پوسته زمین که ارتفاع آن نسبت به زمینهای اطراف بیشتر و برجسته تر باشد تپه نام دارد | Hill |
پسکرانه- زمینهای واقع در پشت بندرگاهها، که نقش پشتیبانی و تامین و رسانیدن کالاهای صادراتی را به بندرگاه و پخش و جذب کالاهای وارداتی از بندرگاه را عهده دار باشند | Hinterland |
جغرافیای تاریخی | Historical Geography |
تاریخ زمان وقوع یک امر یا یک حادثه نسبت به مبداء معین، گاهنامه | History |
تیغه های پرشیب – تک شیبی | hogback |
افراد بی خانمان | homeless |
همگنی عبارتست از تجانس و هم شکلی اجزای تشکیل دهنده | homogeneity |
افق- صفحه ای فرضی که مماس بر پوسته زمین در ایستگاه شخص ناظر رسم شود افق نام دارد | Horizon |
کوچ افقی، حرکت و جابجایی در دشت صورت می گیرد. | Horizontal migration |
هورن اصطلاح آلمانی برای قله مخروطی شکل که دامنه پرشیبی داشته باشد . | Horn |
قطعات بالا آمده زمین | horst |
آب گرم- آب معدنی که در پاره ای نقاط از زمین می جوشد و دارای گوگرد و مواد معدنی دیگر می باشد و اغلب برای آبدرمانی بکار می رود | Hot mineral water |
خانوار یک یا چند نفر که بطور دائم در یک واحد مسکونی اقامت داشته و هم خرج باشند. | household |