مرکز ترجمه گهر
  • ورود / ثبت نام
  • صفحه اصلی
  • ثبت سفارش
  • لیست قیمت ترجمه
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • خدمات ما
    • ترجمه متون تخصصی
    • ترجمه تجاری و اداری
    • ترجمه متون تخصصی ویژه
    • ترجمه دانشگاهی
    • ترجمه رزومه
    • ترجمه کتاب
    • ترجمه فوری
  • راهنما
    • پذیرش نمایندگی
    • راهنمای ارسال سفارش
    • راهنمای پرداخت هزینه
  • سوالات متداول

نکاتی برای یادگیری اصطلاحات انگلیسی

آموزش زبان, ترجمهاکتبر 10, 2015saeid

امروزه فراگیری اصطلاحات انگلیسی برای همه افراد اهمیت چشمگیری یافته است. در این مطلب نکاتی برای یادگیری اصطلاحات انگلیسی را برای شما عزیزان منتشر می کنیم.

learn

اصطلاحات (idioms) کلمات و عبارات ثابتی هستند کـه یـا از لحاظ گرامری غیرعادی هستند (مثل «Long time, no see!» و یا از این جهت که دارای معنی‌ای هستند که نمی‌تواند از معانی کلمات تشکیل دهنده آن استخراج شود (مانند: It’s raining cats and dogs!).

هر زبانی دارای اصطلاحات خاص خودش می‌باشد و اغلب فراگیری آنها برای زبان‌آموزها دشوار می‌باشد.

مثال:

معنی تحت اللفظی (نه یک اصطلاح):

– She broke the ice with a small hammer and dropped it into the blender.

– او با کمک یک چکش کوچک یخ را شکست و آن را داخل دستگاه مخلوط کن انداخت.

معنی اصطلاحی (یک اصطلاح):

– Before the conference began, the speaker broke the ice with a joke.

– قبل از آغاز کنفرانس، گوینده با یک لطیفه کارش را شروع کرد.

همانطور که می‌بینید، این عبارت (to break the ice) دو معنی متفاوت دارد که معنی تحت‌اللفظی آن «شکستن یخ» و معنی اصطلاحی آن «کاری را آغاز کردن» می‌باشد.

 

افعال چند قسمتی (Phrasal verbs) نـوع دیگری از اصطلاحات هستنـد که آنهـا را اغلب در انگلیسی محاوره ای می‌توان شنیـد. ساختـار افعـال چنـد قسمتی بـه صورت فعل + حرف اضافه (verb + preposition) می‌باشد و غالباً از دو و گاهی سه کلمه تشکیل می‌شوند. یک فعل چند قسمتی برای خود معنی خاصی دارد که با معنی کلمات تشکیل دهنده آن متفاوت است.

چند مثال:

back out  جر زدن، خلف وعده کردن

put off  به تعویق انداختن

show off  خودنمایی کردن

 

اصطلاحات و افعال چند قسمتی در انگلیسی محاوره‌ای نیز بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند و در بسیاری از آزمونهای زبان انگلیسی و از جمله در بخش شنیداری آزمون تافل نیز مهارت شما در شناخت و درک اصطلاحات انگلیسی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

اصطلاحات نقش بسیار مهمی را در زبان انگلیسی ایفا می‌کنند و در واقع کاربرد آنها چنان گسترده است که برای برقراری ارتباط مؤثر، چه در شنیدن و صحبت کردن و چه در خواندن و نوشتن، کاملاً ضروری به نظر می‌رسند.

درک صحیح این اصطلاحات و یافتن این حس که آنها کی و چگونه مورد استفاده قرار بگیرند واقعاً می‌تواند توانایی شما را در خواندن متون انگلیسی و درک مکالمات روزمره افزایش دهد. اما چطور می‌توان این حجم زیاد اصطلاحاتی را که در نوشتارهای روزمره وجود دارد، فرا گرفت؟

یک راه این است که لغات کلیدی خاصی را در زبان انگلیسی در نظر بگیرید و اصطلاحات مرتبط با آن را فرا بگیرید. بعنوان مثال لغت head، لغت کلیدی بسیاری از اصطلاحات است. یک «دیکشنری اصطلاحات» خوب حداقل 40 اصطلاح روزمره که دربرگیرنده این لغت می‌باشد را فهرست می‌کند. لغات کلیدی دیگری که با این هدف می‌توان جستجو کرد عبارتند از: رنگها، حیوانات معمولی، اعضای بدن (مثل چشم: eye) پدیده‌های طبیعی (مثل باد: wind، خورشید: sun و…).

یک روش دیگر آن است که اصطلاحات انگلیسی را با اصطلاحات زبان مادری خودتان مقایسه کنید. این می‌تواند یک تمرین جالب و در عین حال وسیله‌ای برای بخاطر سپردن مؤثرتر اصطلاحات باشد. مثالهای زیر را در نظر بگیرید و به شباهتشان با معنی فارسی آنها دقت کنید:

Close your eyes to somethingمعادل فارسی: چشم پوشی کردن / معنی ظاهری: چشم خود را برروی چیزی بستن
Button one’s lipsمعادل فارسی: زیپ دهان خود را کشیدن / معنی ظاهری: دکمه‌های لب خود را بستن!
Get something off one’s chestمعادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردن
Get up on the wrong side of the bedمعادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستن
Give someone the cold shoulderمعادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن!
Stand on one’s own two feetمعادل فارسی: روی پای خود ایستادن / معنی ظاهری: روی دو پای خود ایستادن
Open a can of wormsمعادل فارسی: آتش در لانه زنبور کردن / معنی ظاهری: یک قوطی پر از کرم را باز کردن
Scrape the bottom of the barrelمعادل فارسی: کفگیر به ته دیگ رسیده / معنی ظاهری: ته بشکه را تمیز کردن
Two heads are better than oneمعادل فارسی: یک دست صدا ندارد / معنی ظاهری: دو تا کله بهتر از یکی است
Keep something under one’s hatمعادل فارسی: تو دل خود نگه داشتن / معنی ظاهری: چیزی را زیر کلاه خود نگه داشتن
A bad vessel is seldom brokenمعادل فارسی: بادمجان بم آفت ندارد / معنی ظاهری: یک ظرف بد به ندرت می‌شکند
White lieمعادل فارسی: دروغ مصلحت آمیز / معنی ظاهری: دروغ سفید

 

در ضمن بخاطر داشته باشید که با اصطلاحات همانند یک «تک واژه» برخورد کنید: یعنی همیشه کل عبارت را در دفتر لغتتان یادداشت کنید و از یادداشت یک یا چند کلمه از اصطلاح مورد نظر و یافتن معنی آنها خودداری نمایید، زیرا همانطور که گفته شد اصطلاحات برای خود معنی خاصی دارند و با معانی کلمات تشکیل دهنده خود تفاوت اساسی دارند.

آمار: 2,069
: اصطلاحات انگلیسی, راه های یادگیری اصطلاحات انگلیسی, روش های یادگیری اصطلاحات انگلیسی, نحوه یادگیری اصطلاحات انگلیسی, یادگیری اصطلاحات انگلیسی
نوشتهٔ پیشین ویژگی های دیکشنری خوب /معرفی انواع دیکشنری نوشتهٔ بعدی نکاتی برای موفقیت در آزمون MSRT

اطلاعات تماس

آدرس دفتر مرکزی : خیابان 13 آبان ، روبروی پژوهشکده تعلیم و تربیت

تلفن دفتر مرکزی : 66396881-021

پشتیبانی تلفنی : 43 10 623 0936

پشتیبانی تلگرام : 6162 177 0937

نماد اعتماد الکترونیک

پرداخت آنلاین

درگاه آنلاین بانک ملت

نوشته‌های تازه

  • قیمت ترجمه انگلیسی به فارسی و دیگر زبانها
  • ترجمه متون تخصصی مدیریت مالی
  • ترجمه متون تخصصی مهندسی هوافضا

چت تلگرام